گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد يازدهم
بخش سوم: سوره ي نحل




اشاره
صفحه 57 از 115
بیان اعتقاد به الوهیت و توحید توجه به معاد و برانگیخته شدن در رستاخیز تبیین وحی قرآن به بیان الهی تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 197
اول:سیماي سوره ي نحل
اشاره
سیماي سوره نحل بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز شمارگان: سورهي مبارك نحل داراي 128 آیه و 840
کلمه و 7707 حرف است. نزول: این سوره، شصت و نهمین سورهاي است که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده
است؛ یعنی بعد از سورهي کهف و قبل از سورهي نوح فرود آمده است. البته برخی آیات آن (مثل آیهي 126 ) ممکن است در
مدینه نازل شده و سپس به این سوره ملحق گشته باشند، اما در چینش کنونی قرآن، شانزدهمین سوره به شمار میآید. نامها:
نعمتها) است. نام نَحل (زنبور عسل)، از آیات 68 و 69 این سوره گرفته شده که دربارهي زنبور ) « نِعَم » و « نحل » نامهاي این سوره
عسل و خانهسازي و تهیهي عسل مطالبی بیان کرده است.
فضایل
در مورد فضیلت قرائت این سوره، از پیامبر اسلام حکایت شده: هر کس این سوره را بخواند، خدا او را در برابر نعمتهایی که در
تذکر: از آن جا که در این سوره از اقسام «1» .ص: 198 این جهان به او بخشیده، محاسبه نخواهد کرد
و انواع نعمتهاي الهی یاد شده است، چنان چه انسان آن را بخواند و در آن دقت و تفکر نماید شکرگزار میشود که در این
صورت نعمتها بر او محاسبه نمیشود. ویژگیها: در سورههاي مکی معمولًا سخن از اصول عقاید است، اما در این سوره با آن که
مکی است، برخی احکام و قوانین کلی اسلام بیان شده است. در آیهي 48 این سوره نیز یک سجدهي مستحب دارد.
اهداف
. اهداف اساسی سورهي نحل عبارتاند از: 1. بیان اعتقاد به الوهیت و توحید؛ 2. توجه به معاد و برانگیخته شدن در رستاخیز؛ 3
تبیین این که وحی قرآن بیان الهی است؛
مطالب
مطالب اساسی و محورهاي سورهي نحل عبارتاند از: الف) عقاید: 1. یادآوري دلایل توحید و عظمت خلقت خدا؛ 2. اشارهاي به
3. اشاراتی به معاد؛ 4. یادآوري خضوع و سجدهي ملائکه و هر آنچه در وحی و بعثت؛ص: 199
103 ). ب) - 5. نزول قرآن توسط روح القدس و دفاع از الهی بودن آن (در آیات 102 ؛( آسمانها و زمین است (در آیهي 49
2. یادآوري نعمتهاي زمینی و آسمانی و دریایی خدا براي بیدار ؛( اخلاق: 1. دعوت به شکرگزاري از نعمتها. (در آیهي 114
3. دعوت به راه خدا به وسیلهي حکمت و موعظه و ؛(18 - کردن حسّ شکرگزاري انسان و نزدیک ساختن او به خدا (در آیات 4
2. توصیه و تشویق هجرت و جهاد (در آیات ؛( جدال احسن (در آیهي 125 ). ج) احکام: 1. دستور به عدل و احسان (در آیهي 90
5. حرمت شراب، گوشت مردار، ؛( 4. ممنوعیت پیمان شکنی (در آیهي 91 ؛( 3. منع فحشا و منکر و ستم (در آیهي 90 ؛( 41 و 110
6. اجازهي مقابله به مثل (در آیهي 126 ). د) ؛( خوك، خون و حیوانی که به صورت شرعی کشته نشده است (در آیهي 115
صفحه 58 از 115
داستان: داستان حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان بندهاي شکرگزار و دعوت به تبعیت از او به عنوان الگوي حقگرایی (در آیات
2. مباحثی دربارهي مرگ و سختی و راحتی آن ؛( 123 ). ه) مطالب فرعی: 1. اشارهاي به خلقت انسانها از نطفه (در آیهي 4 -120
4. وظیفهي پیامبر صلی ؛( 3. دعوت به مسافرت در زمین و عبرتآموزي از سرنوشت گذشتگان (در آیهي 36 ؛(32 - (در آیات 28
5. تفکر کردن مردم، یکی از اهداف نزول قرآن است (در آیهي 44 )؛ تفسیر قرآن ؛( الله علیه و آله تفسیر و بیان قرآن (در آیهي 44
7. مطالبی ؛( 6. یادآوري واکنش اعراب جاهلی و ناراحتی آنان در مورد دختردار شدن (در آیهي 58 مهر جلد یازدهم، ص: 200
9. بحث حیات ؛( 8. شاهد بودن پیامبر صلی الله علیه و آله بر امت در قیامت (در آیهي 89 ؛(69 - دربارهي زنبور عسل (در آیات 68
10 . لزوم پناه بردن به خدا در هنگام قرائت قرآن (در آیهي 98 ). ***ص: 201 ؛( طیب (در آیهي 97
دوم:محتواي سوره ي نحل
اشاره
قرآن کریم در آیهي اول سورهي نَحْل به مشرکان هشدار میدهد و میفرماید: 1. أَتَی أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحنَهُ وَتَعلَی عَمَّا
یُشْرِکُونَ فرمان خدا (براي مجازات مشرکان) فرا رسید، پس بدان شتاب مورزید؛ او منزّه و برتر است از آنچه شریک (او) قرار
میدهند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان بتپرست بودند، و در مکه با پیامبر صلی الله علیه و آله درگیر میشدند و هرگاه پیامبر آنان
را به عذاب الهی تهدید میکرد، میگفتند: اگر راست میگویی چرا این عذاب نازل نمیشود؟ این آیه به این سخنان پاسخ داده
سه احتمال دادهاند: « امرُ اللَّه » 2. مفسران در مورد تعبیر «1» . است که عجله نکنید فرمان عذاب صادر شده و به زودي خواهد آمد
روز قیامت، عذاب و یا صدور فرمان عذاب. البته تفسیر سوم با ظاهر آیه تناسب بیشتري دارد. 3. در این آیه آمدن عذاب الهی با
فعل ماضی بیان شده است، در حالی که فرود عذاب مربوط به آینده است؛ تا نشان دهد که این امري حتمی و تردیدناپذیر است.
4. برخی از مفسران گفتهاند که احتمالًا مشرکان در برابر وعدههاي عذاب الهیص: 202 «2»
میگفتند: بتها در پیشگاه خدا شفاعت میکنند و عذاب از ما برداشته میشود. و این آیه در پاسخ آنان، خدا را از شریک منزّه
آموزهها و پیامها: 1. مشرکان بدانند که عذاب الهی حتمی و در راه است. 2. خدا را بیشریک، بیهمتا و پاك بشمارید. «1» . داشت
*** قرآن کریم در آیهي دوم سورهي نحل به نظام پیامرسانی به پیامبران و هدف توحیدي آنان اشاره کرده، میفرماید: 2. یُنَزِّلُ
به فرمانش، بر هر کس از « روح » الْمَلئِکَ ۀَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لَآإِلهَ إِلَّآ أَنَاْ فَاتَّقُونِ فرشتگان را با
بندگانش بخواهد فرو میفرستد، که (به مردم) هشدار دهید که یقیناً هیچ معبودي جز من نیست؛ پس خودتان را (از عذاب من)
در اصل به معناي حیات معنوي است و در قرآن گاهی به معناي یکی از فرشتگان مقرّب « رُوح » . حفظ کنید. نکتهها و اشارهها: 1
و گاهی به معناي وحی، قرآن و فرمان نبوت به کار میرود. شاید در این جا معناي وحی و قرآن مقصود باشد؛ زیرا روح «2» ، الهی
تفسیر قرآن «3» . مایهي حیات معنوي دلها و تربیت نفس و هدایت عقل است و وحی و قرآن و فرمان نبوّت نیز همین نقش را دارد
2. خدا بر اساس حکمت خود به هر کس از بندگانش که بخواهد، موهبت وحی و نبوت را میدهد؛ مهر جلد یازدهم، ص: 203
یعنی هر کس که شایسته باشد مورد عنایت خدا قرار میگیرد. 3. اولین فرمان الهی به پیامبران، هشدار و بیم دادن است؛ زیرا براي
بیدار کردن مردم گمراه و آلوده به شرك و فساد، چیزي مؤثرتر از هشدار نیست. یعنی همانطور که بشارت و تشویق در افرادِ آماده
تأثیر بیشتري دارد، هشدار دادن و تهدید، در افراد آلوده مؤثرتر است. 4. در این آیه، از میان همهي صفات پیامبران، بر بندگی
5. این آیه هدف نبوت و وحی را بیان «1» . آنان تأکید شده است؛ یعنی روح عبودیت و بندگی اولین شرط دریافت وحی است
توحید معرفی کرده است. آري؛ توحید محور دعوت همهي پیامبران و اساسیترین اصل ادیان است. آموزهها و پیامها: 1. نزول
صفحه 59 از 115
فرشتگان و وحی و دریافت کنندهي آن، همه در مدار ارادهي الهی است. 2. رسالت امري انتصابی است، نه اکتسابی. 3. توحید، تقوا
و هشدار، در رأس برنامههاي رهبران الهی است. *** قرآن کریم در آیهي سوم سورهي نحل با بیان نشانههاي توحید در صحنهي
آفرینش جهان به نفی شرك میپردازد و میفرماید: 3. خَلَقَ السَّموتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعلَی عَمَّا یُشْرِکُونَ آسمانها و زمین را به حق
آفرید؛ [خدا] برتر است از آنچه شریک (او) قرار میدهند.ص: 204 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
2. نظام شگرف آفرینش آسمانها و زمین و «1» . آفرینش آسمان و زمین، همان نظم حساب شده و هدفمنديِ آن است « حقانیّت »
هدفمندي آن دلیل بر آن است که خدایی توانا و دانا آن را آفریده است و بتهایی که شریک خدا قرار میدهند هرگز نمیتوانند
. چنین آفرینشی داشته باشند و این دلیل عقلی و نشانهي توحید است. آموزهها و پیامها: 1. نظام آفرینش جهان، گواه توحید است. 2
آفرینش جهان هدفمند و حقمدار است (شما هم در زندگی این گونه باشید). *** قرآن کریم در آیهي چهارم سورهي نحل به
نشانههاي خدا در آفرینش انسان اشاره کرده، میفرماید: 4. خَلَقَ الْإِنسنَ مِن نُّطْفَۀٍ فَإِذَا هُوَ خَصِ یمٌ مُّبِینٌ انسان را از آب اندكِ سیّال
در اصل به معناي آب اندك یا صاف یا « نُطفه » . آفرید؛ وآنگاه او دشمنی آشکار (و مدافعی روشنگر) شد. نکتهها و اشارهها: 1
و سپس به قطراتی که سرچشمهي پیدایش انسان میشود گفته شده است. این تعبیر عظمت قدرت خدا را نشان «2» سیّال است
به معناي « خَصیم » .2 میدهد که چگونه از آبی اندك انسانی باارزش و عجیب میآفریند.ص: 205
آموزهها و پیامها: 1. با «3» . ممکن است که مقصود آیه هر دو معنا باشد «2» . و یا ناسپاس، مجادلهگر و ستیزهجوست «1» مدافع
مطالعه در آفرینش انسان نشانههاي توحید را ببینید. 2. انسان موجودي مدافع، روشنگر و ستیزهجو است. *** قرآن کریم در آیات
7. وَالْأَنْعمَ خَلَقَهَا لَکُمْ - پنجم تا هفتم سورهي نحل به نشانههاي خدا در آفرینش چهارپایان و فواید آنها اشاره کرده، میفرماید: 5
فِیهَا دِفْءٌ وَمَنفِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ* وَلَکُمْ فِیهَا جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ* وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَی بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُواْ بلِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ
الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ و دامها را براي شما آفریدشان، در حالی که در آنها، (وسیله) پوششی و سودهاي (دیگر) است؛ و از
(گوشت) آنها میخورید.* و در آنها براي شما زیبایی است، آنگاه که [آنها را] از چراگاه بر میگردانید و هنگامی که
(صبحگاهان) به چراگاه میفرستید.* و بارهاي سنگین شما را به سرزمینی حمل میکنند که جز با مشقّت جانها بدان نمیرسیدید؛
[چرا] که پروردگارتان حتماً مهربانی مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. آفرینش چهارپایان با منافع زیاد، از طرفی دلیلی بر علم و
قدرتص: 206 خداست و بیان این مسئله در قرآن نشان دهندهي اهمیتی است که قرآن به مسئله
دامداري میدهد و با لحن تشویقآمیزي از دامها و چهارپایان سخن میگوید و منافع و فواید مختلف آن را برمیشمارد تا ملتهاي
مسلمان به دامداري روي آورند و به مرز خودکفایی و استقلال برسند. 2. در احادیث اسلامی نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل
بیت علیهم السلام حکایت شده که مسلمانان را به دامداري تشویق میکردند و میفرمودند: بر شما لازم است که به تربیت گوسفند
3. در این آیات به برخی از فواید چهارپایان اشاره شده که «1» . و کشاورزي بپردازید که رفت و آمد هر دو خیر و برکت است
عبارتاند از: الف) از پوست، پشم و موي حیوانات براي تهیهي لباس، کفش، فرش، خیمه و پارچههاي مختلف استفاده میشود.
ب) شیر، کره و ماست و دیگر فرآوردههاي لبنی. ج) گوشت حیوانات حلال گوشت. د) حمل و نقل بارها که براي انسان مشقتبار
اما حیواناتی چون اسب و شتر به راحتی بارها را از شهري به شهري حمل میکنند. ه) دیدن حیوانات در «2» ، و سخت است
صبحگاهان و شامگاهان که نوعی فایدهي روانی دارد؛ یعنی منظرهي جالب حرکت دسته جمعی گلههاي گوسفند، گاو و چهارپایان
دیگر، نشان دهندهي خودکفایی و موجب آرامش خیال، احساس زیباي بینیازي، استقلال اقتصادي و عدم وابستگی است. 4. در
این آیات نخست به بازگشت حیوانات از صحرا اشاره شده و بعداًص: 207 رفتن آنها به صحرا بیان
شده است؛ چون حیوانات در هنگام بازگشت، پستانهایشان پرشیر و شکمشان سیر است و با آرامش به استراحتگاه میآیند و هر
کس از مشاهدهي این منظره احساس لذت و بینیازي میکند، اما در صبحگاه گرسنه و با عجله میروند. آموزهها و پیامها: 1. با
صفحه 60 از 115
مطالعه در آفرینش چهارپایان و منافع آنها، خداشناسی خود را تقویت کنید. 2. خدمات چهارپایان به رفاه انسان، از جلوههاي
رحمت و لطف پروردگار است. *** قرآن کریم در آیهي هشتم سورهي نحل به نشانههاي خدا در آفرینش حیوانات سواري اشاره
کرده و در مورد خلقت وسایلی در آینده نوید میدهد و میفرماید: 8. وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَۀً وَیَخْلُقُ مَا لَاتَعْلَمُونَ و
اسبها و استرها و الاغها را [نیز آفرید،] تا بر آنها سوار شوید و زیور (شما) باشد؛ و آنچه را که نمیدانید میآفریند. نکتهها و
اشارهها: 1. هر چند در آیات پیشین به چهارپایان و فایدهي بارکشی آنها اشاره شد، اما به خاطر اهمیت این سه حیوان در سواري
حیوانات سواري، تشریفاتی بودن آنها « زینت بودنِ » دادن و حمل و نقل انسان، آنها را به صورت جداگانه ذکر کرد. 2. مقصود از
نیست، بلکه این حیوانات عملًا در زندگی اجتماعی تأثیر دارند و سبب آراستگی مسافران و جلوگیري از خستگی مفرط آنها
میشوند. 3. برخی مفسران جملهي آخر این آیه را اشاره به حیواناتی دانستهاند که در آینده آفریده میشوند و برخی دیگر اشاره به
وسایل نقلیهاي همچونص: 208 اتومبیل، قطار و هواپیما میدانند که در این عصر در اختیار بشر قرار
البته ممکن است این .«1» گرفته است، که مواد اصلی آن و ذهن خلاق انسان را خدا آفریده که او توانسته است آنها را اختراع کند
آیه اشاره به هر دو تفسیر و نیز به وسایلی باشد که هنوز اختراع نشدهاند و در آینده شاهد آنها خواهیم بود. 4. قرآن کریم با بیانات
و اشارات خود، فکر بشر را به موضوعاتی خاص حساس میکند و او را به پژوهش، کشف و اختراع در آن زمینهها سوق میدهد.
این آیه با اشاره به استر که حاصل آمیزش نژاد الاغ با اسب است و با اشاره به مرکبهاي دیگري که در آینده پدید میآیند، فکر
بشر را به طرف ابتکارات نوین در زمینهي نسل جدید حیوانات و وسایل نقلیهي پیشرفته میبرد. آموزهها و پیامها: 1. مرکب در
درجهي اول براي سواري و در درجهي بعد، نوعی زینت است. 2. زیباسازي وسایل سواري خود توجه کنید. 3. به دنبال وسایل
نقلیهي جدید بروید که خدا نوید داده آنها را براي شما میآفریند. *** قرآن کریم در آیهي نهم سورهي نحل با اشاره به نعمت
معنوي راه راست و اختیار انسان میفرماید: 9. وَعَلَی اللَّهِ قَصْ دُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَآءَ لَهَدَیکُمْ أَجْمَعِینَ و (بیان) راه معتدل و
راست بر عهده خداست، و برخی از آن (راهها) کژ است؛ و اگر (بر فرض خدا) میخواست حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمایی
و در این «1» به معناي صاف بودن یا میانهروي است « قصد » . میکرد.ص: 209 نکتهها و اشارهها: 1
2. خدا راه راست را به صورت «2» . جا اشاره به راه راست و معتدل است که هیچ انحراف و کژي و گمراهی در آن وجود ندارد
تکوینی و تشریعی به انسان مینمایاند؛ یعنی از طرفی به انسان استعداد، عقل و فطرت حقجو میدهد، تا در مسیر تکاملی خود پیش
رود و از طرف دیگر پیامبران را با وحی و قوانین مورد نیاز انسان میفرستد، تا او را به سوي راه راست هدایت کنند. 3. این آیه
اشاره میکند که نعمت معنوي هدایت به سوي راه راست، بر عهدهي خداست اما در مورد نعمتهاي مادي چنین چیزي گفته نشده
است و این خود نشان دهندهي عظمت نعمت بزرگ هدایت به راه راست است. 4. اگر خدا میخواست همه را به اجبار هدایت
میکرد، اما هدایت اجباري نه افتخار است و نه تکاملی را به دنبال دارد؛ او به مقتضاي حکمت خویش به انسان آزادي داد تا راه را
آموزهها و پیامها: 1. خدا هدایت بشر را به عهده گرفته است (پس به راه او بروید تا هدایت «3» . با پاي خود بپیماید و به کمال برسد
شوید). 2. راه خدا، راست و معتدل است (پس این راه را بپیمایید). 3. شما آزاد هستید و راه راست و کژراهه فرا روي شماست (تا
کدامین راه را انتخاب کنید). ***ص: 210
نشانه هاي خدا
قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در نزول باران و فواید آن در صحنهي کشاورزي اشاره میکند و
میفرماید: 10 و 11 . هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً لَّکُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ* یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ
وَالْأَعْنبَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرتِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ او کسی است که از آسمان، آبی فرو فرستاد، که براي شما از آن
صفحه 61 از 115
آشامیدنی است؛ و از آن روییدنیهاي ساقهداري است که [حیوانات را] در آن میچرانید.* با آن (آب) براي شما زراعت و زیتون
و درختان خرما و انگورها، و از همه محصولات میرویاند؛ قطعاً در آن [ها] نشانهاي است براي گروهی که تفکّر میکنند. نکتهها و
اشارهها: 1. این آیات با اشاره به آب باران و برشمردن فواید مادي آن، عشق به خدا را در دل انسان شعلهور میسازد و حسّ
در لغت عرب به معناي درخت و گیاه میآید. در این آیه اشاره شده که شما حیوانات « شَجر » . سپاسگزاري را در او برمیانگیزد. 2
را در درختان و گیاهان به چرا میبرید و از برگ آنها استفاده میکنند. 3. قرآن کریم در این آیه به فواید مهم باران (رفع تشنگی و
رویاندن گیاهان و درختان) اشاره کرده و این به معناي منحصر دانستن فواید باران در این موارد نیست. 4. قرآن کریم در میان
و در «1» همهي میوههاي زمین به سه میوهي زیتون، خرما و انگور اشاره کرده است. در احادیث نیز بر فواید و آثار این میوهها تأکید
و بیان «1»ص: 211 دانش غذاشناسی نیز اهمیت و خواص ویژهي این سه میوه تأیید شده است
کردهاند که این میوهها داراي ویتامینها و مواد غذایی پرارزشی هستند؛ ترکیبات انگور شبیه شیر مادر است که سبب توانایی انسان
«2» . و دفع برخی بیماريها میشود. روغن زیتون ارزش فراوانی براي تولید سوخت بدن دارد و خرما در رشد بدن بسیار مؤثر است
5. انسان هدف آفرینش است و نزول باران و رویش گیاهان همه براي این گل سرسبد خلقت است. 6. افراد متفکر با نظر کردن به
میوهها و فواید باران نشانههاي خدا را در آنها میبینند اما اگر کسی اهل خردورزي نباشد بهرهاي از این نظر نمیبرد. 7. نزول باران
و رویش گیاهان و درختان امري طبیعی است و گاهی تلاش انسان مقدمه ساز آن است اما علت اصلی این امور خداست؛ خدا خالق
همهي این عناصر و حتی انسان است و اگر کاري در جهان صورت میگیرد، با قدرت و کمک خداست. آموزهها و پیامها: 1. در
نزول باران و فواید آن تفکر کنید و خدا را بشناسید. 2. چرخش آب در طبیعت و رویش گیاهان و پرورش میوهها، همه براي
خدمت به انسان است. *** قرآن کریم در آیهي دوازدهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در صحنهي ستارگان و زمانبندي شبانه
روز اشاره کرده، میفرماید: 12 . وَسَخَّرَ لَکُمُ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 212 و (منافع) شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما کرد؛ و (نیز منافع) ستارگان به فرمان (و
تدبیر) او مسخّر (شما) هستند؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایی است براي گروهی که خردورزي میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. منظور از
تسخیر شب و روز و ماه و خورشید و ستارگان، آن است که منافع اینها در اختیار بشر گذاشته شده است و انسان میتواند از آنها
بهره ببرد. 2. مسخّر بودن ستارگان با عظمت براي انسان، نشان دهندهي شخصیت، عظمت و جایگاه رفیع انسان از دیدگاه قرآن
است. قرآن انسان را جانشین خدا در زمین میداند که همه چیز براي خدمت به او آفریده شده است. انسان با یادآوري این نعمتها
در این دو آیه به « تعقّل » و « تفکر » خداشناس و سپاسگزار او میشود. 3. تعقّل مرتبهاي بالاتر و عمیقتر از تفکر است. تفاوت تعبیر
خاطر آن است که در مورد زراعت و میوهها، اندکی اندیشه کردن کافی است تا انسان را با خواص میوهها آشنا کند و به پدید
آورندهي دانا و توانا رهنمون شود. اما در مورد ستارگان و خورشید و ماه و اسرار شب و روز، اندیشهي بیشتري لازم است و باید
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . انسان تعقّل کند تا به نظام شگرف آنها پی ببرد و نشانههاي خدا را در صحنهي آسمان و زمان درك کند
جهان در خدمت بشر و براي اوست. 2. صحنهي آسمان و زمانبندي شبانهروز، براي خردورزان، کلاس خداشناسی است. ***
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 213 قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در صحنههاي رنگارنگ زمین
اشاره میکند و میفرماید: 13 . وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْونُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ و آنچه را در زمین براي شما با
رنگهاي متفاوتش آفرید و منتشر کرد، (مسخّر شما ساخت)؛ قطعاً در آن [ها] نشانهاي است براي گروهی که متذکّر میشوند.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به نعمتها و مخلوقات زمینی، همچون غذا، پوشاك، همسران پاك، وسایل زندگی، معادن و منابع
اشاره شده است که انسان را به یاد آفرینندهي حکیم، دانا و قدرتمند میاندازد. 2. خدا در آفرینش موجودات زمین به رنگهاي
آنان عنایت داشته و آنها را براي انسان رنگارنگ آفریده است. این تنوّع رنگها نشانهي دیگري از قدرت و دانش اوست. 3. در
صفحه 62 از 115
این آیه و آیات قبل اشاره شده که اگر کسی اهل فکر، تعقّل و تذکّر و پندآموزي باشد، از پدیدههاي جهان در صحنهي آسمان و
زمین درس میآموزد و نشانههاي خدا را در آنها میبیند، اما اگر کسی غافل باشد و دقت و تفکر نکند، همچون انسانی است که
هر روز از کتابخانهها عبور میکند ولی هیچ گاه مطالعه نمیکند و سودي نمیبرد. آموزهها و پیامها: 1. از آفریدههاي خدا در زمین
و تنوّع رنگهاي آنها درس خداشناسی بگیرید. 2. اگر اهل تذکر و یادآوري باشید، در صحنهي طبیعتِ رنگارنگ نشانههاي خدا
را میبینید. ***ص: 214 قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در پهنهي
دریاها و فواید آن و لزوم سپاسگزاري اشاره کرده، میفرماید: 14 . وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَۀً
تَلْبَسُونَهَا وَتَرَي الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْ لِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و او کسی است که دریا را رام ساخت تا از آن، گوشت تازه
بخورید؛ و از آن زیوري که آن را میپوشید بیرون آورید؛ و کشتیها را در آن (آب) شکافنده میبینی، و (دریا را رام شما ساخت)
تا از بخشش او (بهره) جویید؛ و تا شاید شما سپاسگزاري کنید. نکتهها و اشارهها: 1. حدود دو سوم کرهي زمین را آب پوشانده
است و دریاها منبع مهم غذایی بشرند؛ انواع ماهیها و گوشتهاي لذیذ بدون زحمت در دریاها پرورش مییابند و ما آنها را صید و
مصرف میکنیم. اکنون که جمعیت کرهي زمین زیاد شده منبع غذایی دریا بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است؛ از این
رو مقرراتی براي صید و جلوگیري از آلودگی آب دریا وضع میشود. آري؛ دریا یکی از نعمتها و نشانههاي خداست که
یادآوري آن روح سپاسگزاري را در بشر زنده میکند. 2. در این آیه بر تازه بودن گوشت ماهیها تأکید شده است. این نشان
دهندهي اهمیت تغذیه از گوشت تازه است که در عصر ما مورد توجه غذاشناسان و متخصصان تغذیه قرار گرفته است. 3. در این
آیه به حلال بودن گوشتهاي دریایی و جواز خوردن آنها اشاره شده است؛ یعنی قرآن راه استفاده از منبع غذایی دریا را باز و
توجه انسان را بدان جلب کرده است. البته برخی گوشتهاي دریایی در اسلام حرام شده است که دلایل خاصی دارد و در
4. در این آیه به وسایل زینتی که رسالههاي عملیهي مراجع تقلید به آنها اشاره شده است.ص: 215
از دریا استخراج میشود، اشاره شده است. انواع صدفها، مرجانها و سنگهاي قیمتی که از دریاها استخراج میشود، میتواند به
صورت طبیعی زینتبخش زندگی انسان باشد. 5. یکی از ابعاد روحی انسان، حسّ زیبادوستی اوست که سرچشمهي پیدایش شعر و
هنر در زندگی انسان میشود. اسلام به این حسّ اصیل بشري بدون افراط و تفریط توجه کرده است؛ یعنی نه این حس را سرکوب
کرده و با زینت مخالفت نموده و نه به صورت افراطی آن را ترویج میکند تا مایهي فخرفروشی، گسترش فاصلهي طبقاتی و دوري
از معنویات شود. اسلام توصیه میکند که انسانها از لباسهاي خوب، انواع عطر و برخی سنگهاي قیمتی براي زینت زندگی و به
ویژه در مورد زنان، استفاده کنند. 6. در این آیه به حرکت باشکوه کشتیها در آب و شکافتن سینهي امواج اشاره شده است. این
نعمت راه استفاده از دریا را هموار کرده است تا انسان بتواند از کشتیهاي غولپیکر براي حمل و نقل بارهاي عظیم و مسافران زیاد
استفاده کند. آري؛ خداست که خواص عناصر آب و کشتی و اختلاف وزن حجمی آنها را طوري قرار داده که انسان بتواند از
سطح اقیانوسها به عنوان جاده استفاده کند. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعهي دریاها خدا را بهتر بشناسید. 2. دریا گوشت، وسایل
زینتی و حرکت کشتیها را تأمین میکند، پس سپاسگزار این نعمت الهی باشید. ***ص: 216
قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در سطح زمین و فواید کوهها اشاره کرده، میفرماید: 15 . وَأَلْقَی فِی
الْأَرْضِ رَوسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهراً وَسُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و در زمین، [کوههاي استواري افکند [مبادا] که شما را بلرزاند؛ و نهرها و
راههایی [قرار داد،] تا شاید شما راهنمایی شوید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از کوههاي استوار یاد شده که همچون زره
محکمی پوستهي زمین را در بر گرفتهاند و مانع لرزشهاي شدید آن که بر اثر مواد مذاب و فشار گازهاي درونی به وجود میآید،
میشوند و نیز پوستهي زمین را در برابر جزر و مد حاصل از نیروي جاذبهي ماه و خورشید حفظ و از طوفانهاي شدید سطح زمین
2. در این آیه به نهرهایی اشاره شده که از مخازن درونی زمین و برفهاي قلههاي کوهها سرازیر میشود و «1» . جلوگیري میکنند
صفحه 63 از 115
گیاهان، حیوانات و انسانها را سیراب میسازد. 3. در این آیه به بریدگیهاي بین کوهها و راههایی که در دل کوهها به وجود
میآید اشاره شده که انسان میتواند راه خود را از میان آنها پیدا کند؛ یعنی کوهها با آن همه عظمت، راه رفت و آمد بشر را
مسدود نکردهاند. 4. نهرها، رودخانهها و راههاي طبیعی، راهنماي انسان در مسافرت هستند و راههاي مصنوعی و جدید هم به نوعی
5. در برخی احادیث از امام صادق الگو گرفته از مسیر رودخانهها و راههاي طبیعی است.ص: 217
این گونه احادیث در حقیقت باطن «1» . علیه السلام حکایت شده که خدا امامان را ارکان زمین قرار داد تا مردم زمین آرامش یابند
آیه را بیان میکنند؛ یعنی مفهوم کوهها را که رکن ثبات زمین هستند گسترش میدهند تا شامل ارکان معنوي و علمی جامعه، یعنی
رهبران الهی شود؛ امام مایهي ثبات جامعه و مانع درگیريها و انحرافات عقیدتی و اجتماعی است. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در
مورد کوهها، رودخانهها و راهها، خدا را بهتر بشناسید. 2. ایجاد کوهها هدفدار بوده، و خدا آنها را براي آرامش بشر آفریده است.
. *** قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي نحل به هدایتگري خدا به وسیلهي نشانهها و ستارگان اشاره کرده، میفرماید: 16
. وَعَلمتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ و نشانههایی (نیز قرار داد) و آن (مردم) ان به وسیله ستاره [ها] رهنمون میشوند. نکتهها و اشارهها: 1
. آیهي قبل به راههاي هدایت و این آیه به نشانههاي هدایت اشاره میکند؛ چرا که انسان در راه، بدون نشانه به مقصد نمیرسد. 2
مقصود از نشانههاي راهها، همان رنگ خاك و شکل کوهها، درهها و فراز و نشیبهاي مختلف سطح زمین است که هر یک
3. ستارگان شب هنگام در دل صحراها مسافران را به علامتی براي پیدا کردن راههاست.ص: 218
مقصد رهنمون میشوند و در اقیانوسها مسیر کشتیها را تعیین میکنند. یعنی ما شبها میتوانیم با در نظر گرفتن ستارههاي ثابت
(همچون ستارهي قطبی و صورتهاي فلکی) جهتهاي شمال، جنوب، غرب و شرق و حتی جهت قبله را تعیین کنیم. 4. قرآن کریم
در این آیه و آیات مشابه توجه انسان را به آسمان بالاي سرش جلب و او را به ستارهشناسی تحریک میکند. همین تشویق قرآنی و
نیاز مسلمانان براي شناخت قبله سبب شد که علم نجوم و ستارهشناسی در بین مسلمانان بسیار رشد کند و قرنها پرچم کیهانشناسی
به دست مسلمانان باشد. 5. در احادیث متعددي از اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که مقصود از نجم در این آیه پیامبر صلی
الله علیه و آله و منظور از علامتها، همان امامان هستند. و در برخی دیگر از احادیث نجم و علامات هر دو به امامان و رهبران حق
این گونه احادیث «2» . در حدیث دیگري آمده که علی علیه السلام ستارهي بنی هاشم و یکی از علامتهاست «1» . تفسیر شدهاند
در حقیقت باطن آیه را بیان میکنند؛ یعنی همانطور که ستارگان و علامتهاي معمولی راهنماي مسافران و کشتیها هستند،
رهبران الهی و امامان نیز راهنماي مردم در تاریکیهاي جهل و خرافاتاند و مردم میتوانند با استفاده از این علامتها به سعادت و
کمال رهنمون شوند.ص: 219 آموزهها و پیامها: 1. خدا براي شما علامتها و ستارگان هدایت قرار
داده، تا راه را بشناسید. 2. با مطالعات ستارهشناسی، ستارهآفرین را بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي هفدهم سورهي نحل با طرح
پرسشی در مورد آفرینش خدا، وجدان انسانها را به داوري میطلبد و میفرماید: 17 . أَفَمَن یَخْلُقُ کَمَن لَّایَخْلُقُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ و آیا
کسی که میآفریند، همچون کسی است که نمیآفریند؟! آیا (غافلید) و متذکّر نمیشوید؟! نکتهها و اشارهها: 1. از ابتداي سورهي
نحل تاکنون، حدود 15 آیه، نعمتهاي الهی و آفرینش او را بیان کرد، سپس در این آیه یک نتیجهي کلی میگیرد و میپرسد: آیا
کسی که این جهان و نعمتها را آفرید، همچون کسی است که آفرینشی ندارد؟! 2. از آن جا که مشرکان بتها را خالق
نمیدانستند، بلکه آفرینش را مخصوص خدا میدانستند، قرآن به نوعی به آنان یادآور میشود که خداي آفرینندهي جهان با
بتهاي بیارزش و بیخاصیت برابر نیست. 3. یکی از روشهاي تربیتی آن است که مطلبی به صورت پرسش مطرح شود و پاسخ
آن به عهدهي وجدان شنونده واگذار شود، تا پاسخ از درون جانش بجوشد و آن را بپذیرد و او را بیدار کند. قرآن کریم در موارد
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 220 آموزهها و پیامها: 1. براي «1» . متعددي، از جمله در این آیه از این روش استفاده کرده است
تربیت افراد، وجدانشان را به داوري بگیرید و بیدارشان کنید. 2. اگر انسان آفرینش خدا را با دیگران مقایسه کند، عقل و فطرت
صفحه 64 از 115
خفتهاش بیدار و به خداشناسی رهنمون میشود. *** قرآن کریم در آیهي هجدهم سورهي نحل به بیشماري نعمتهاي الهی
اشاره کرده، میفرماید: 18 . وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَۀَ اللَّهِ لَاتُحْصُوهَآ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ و اگر نعمت [هاي خدا را بشمارید، نمیتوانید آنها را
شمارش کنید؛ قطعاً خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل برخی از نعمتهاي خدا در پهنهي
آسمانها و دریاها و طبیعت بیان شد ولی اگر انسان به وجود خویش و اطرافش نظر کند، درمییابد که میلیونها سلول در بدن او و
میلیاردها ذره و اتم در اطراف او در کوشش هستند تا او زنده بماند و نانی به کف آرد و به غفلت نخورد. 2. ما برخی از نعمتهاي
خدا را میشناسیم، و روز به روز با نعمتهاي بیشتري آشنا میشویم ولی هیچ گاه نمیتوانیم تمام نعمتهاي خدا را بشماریم و از
آري: از دست و زبان که برآید کز عهدهي شکرش به در آید آموزهها و پیامها: 1. نعمتهاي الهی قابل «1» . آنها آگاه شویم
شمارش (و سپاس) نیست. 2. اگر در مورد سپاس خدا کوتاهی کردهاید، ناامید نشوید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. ***
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 221 قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي نحل به آگاهی همهجانبهي خدا اشاره میکند و
میفرماید: 19 . وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ و خدا آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میسازید، میداند. نکتهها و
اشارهها: 1. آیات پیشین به آفرینشگري و نعمتبخشی خدا اشاره کرده و اینک این آیه به علم بیکران او اشاره میکند که هیچ
یک از این صفات در معبودان غیر خدا وجود ندارد؛ پس فقط خداست که سزاوار پرستش است. 2. خدا با حواس ظاهري به جهان
علم خدا حضوري است؛ یعنی همهي موجودات جهان در محضر «1» . نظر نمیکند تا مادیات مانع دیدن یا شنیدن و آگاهی او شوند
او حاضرند، پس درون و برون افراد براي او یکسان است. آموزهها و پیامها: 1. خدا از همه چیز و همه جا آگاه است. 2. با وجود
خداي دانا و آگاه به همه چیز، پس چرا به دنبال معبودهاي بیشعور میروید. *** قرآن کریم در آیات بیستم و بیست و یکم
سورهي نحل به ناتوانی و عدم آگاهی معبودان مشرکان اشاره کرده، میفرماید: 20 و 21 . وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَایَخْلُقُونَ شَیْئاً
وَهُمْ یُخْلَقُونَ* أَمْوتٌ غَیْرُ أَحْیَآءٍ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ و کسانی که (مشرکان آنان را) غیر از خدا میخوانند، هیچ چیزي را
نمیآفرینند؛ در حالی که آنان آفریده شدهاند.* (بتان) مردگانی غیرص: 222 زندهاند، و (با درك
حسّی) متوجه نمیشوند که چه زمانی برانگیخته خواهند شد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین به آفرینشگري، نعمتبخشی و
علم بیکران الهی اشاره شده واینک این آیات به نقطهي مقابل آنها یعنی مخلوق بودن و عدم آگاهی معبودان و بتها اشاره
میکند. 2. هر کس مخلوق و نیازمند باشد، نمیتواند تکیهگاه انسان شود و کار مهمی براي او انجام دهد؛ پس معبودان دروغین و
بتها شایستهي پرستش نیستند. 3. بتها موجودات مردهاي هستند که بویی از حیات نبردهاند؛ چگونه ممکن است موجود غیر زنده
که نمیتواند عبادت بندگانش را درك کند، شایستهي پرستش باشد. 4. معبودان و بتها از رستاخیز خود یا پرستندگانشان آگاهی
کسی که از قیامت آگاهی ندارد، چگونه میتواند انسان را از صحنههاي هولناك آن نجات دهد؟! 5. مراد از بت یا ؛«1» ندارند
آري؛ کسانی «2» . معبودان دروغین در قرآن، هر گونه بتِ سنگی و چوبی و یا هر موجود غیر خداست که تکیهگاه انسان قرار گیرد
که هواي نفس میپرستند یا استقلال خود را از دست میدهند و به غیر خدا و مستکبران جهان وابسته میشوند، از خدا بیگانه و
گرفتار نوعی بتپرستی و شرك خفی شدهاند.ص: 223 آموزهها و پیامها: 1. معبودان غیر خدا،
شایستگی پرستش را ندارند. 2. کسی را بپرستید که آگاه، زنده و قدرتمند باشد. *** قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي
نحل به تکبّرورزي منکران رستاخیز اشاره کرده، میفرماید: 22 . إِلهُکُ مْ إِلهٌ وحِ دٌ فَالَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٌ وَهُم
مُّسْتَکْبِرُونَ معبود شما معبودي یگانه است؛ و [لی کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان انکار کننده (حق) است، و آنان
مستکبرند. نکتهها و اشارهها: 1. از آن جا که ایمان به مبدأ و معاد ملازم یکدیگرند و در حقیقت، مبدأ هستی همان منتهاي آن
است و دلایل توحید نیز در آیات قبل بیان شد، در این آیه اشاره کرده که منکران معاد دلیلی ندارند و فقط به خاطر تکبّر و لجاجت
یعنی کسی که بزرگی ندارد، میخواهد « استکبار » یعنی خود را بزرگ دانستن و « کِبْر » در برابر حق، آن را انکار میکنند. 2. واژهي
صفحه 65 از 115
در این « آخرت » 3. در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام حکایت شده که مقصود از «1» . با وسایلی بزرگی خود را اثبات کند
«2» . آیه همان زمان رجعت است و مقصود از مستکبران همان کسانی هستند که در برابر ولایت امام علی علیه السلام تکبّر ورزیدند
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 224 البته این گونه احادیث مصداقهایی از آیه را بیان میکنند وگرنه مفهوم آیه منحصر در این
مطالب نیست. آموزهها و پیامها: 1. ریشهي انکار رستاخیز، تکبّر و انکار حقیقت است. 2. تکبر نورزید و به توحید و معاد ایمان
آورید. ***
مستکبران چه کسانی هستند؟
. قرآن کریم در آیهي بیست و سوم سورهي نحل به علم بیکران خدا و دوري مستکبران از محبت الهی اشاره کرده، میفرماید: 23
لَاجَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَایُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ قطعاً خدا آنچه را پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند میداند؛
در حقیقت او مستکبران را دوست نمیدارد. نکتهها و اشارهها: 1. تکبّر صفتی درونی است که گاهی در اعمال ظاهري هویدا
پس ممکن است که برخی اعمال انسانها به نظر ما تکبّرآمیز بیاید ولی این گونه نباشد، و یا نیّت کسی تکبّرورزي «1» ؛ میشود
باشد و کسی نداند؛ از این رو این آیه به آگاهی خدا از درون و برون انسانها اشاره کرده تا متکبران بدانند که خدا از نیت آنان
آگاه است. 2. دوست داشتن و خشم خدا، همچون دوستی و خشم انسانها تغییرپذیر نیست چون تغییرات عاطفی در خدا وجود
ندارد؛ پس دوستص: 225 داشتن خدا به معناي دادن نعمت و نزدیکی افراد به خداست و خشم او
به معناي عذاب و دوري آنان از خدا و رحمت اوست؛ پس مستکبران که خدا آنان را دوست ندارد، از خدا و رحمتها و
نعمتهایش او دور میشوند. 3. آیات متعددي از قرآن، مستکبران را افرادي معرفی کرده که به آیات الهی و سخنان پیامبران گوش
4. در حدیثی حکایت شده که امام حسین علیه «2» . و در احادیث نیز شیطان را نخستین مستکبر معرفی کرده است «1» فرا نمیدهند
السلام از راهی عبور میکرد و گروهی ایشان را به غذا دعوت کردند، حضرت کنار سفرهي آنان نشست و با آنها غذا خورد و این
آموزهها و پیامها: 1. علم الهی بیکران است و شما نمیتوانید چیزي را «3» . آیه را تلاوت فرمود که خدا مستکبران را دوست ندارد
از او مخفی سازید. 2. اگر میخواهید محبوب خدا باشید تکبّر نورزید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي نحل به
سخنان تهمتآمیز مستکبران بیایمان در مورد اسطوره بودن قرآن اشاره میکند و میفرماید: 24 . وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ
«. افسانههاي پیشینیان » : میگویند «!؟ پروردگار شما چه فرو فرستاده است » : أَسطِیرُ الْأَوَّلِینَ و هنگامی که به آن (مستکبر) ان گفته شود
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 226 شأن نزول: حکایت شده که شانزده نفر از کافران مستکبر به چهار دسته تقسیم شده بودند و
هر گروه بر سر راه کسانی که به مکه وارد میشدند میایستادند تا ذهن آنان را نسبت به اسلام و قرآن بدبین کنند. آنان میگفتند:
این آیه نقشهي آنان را افشا کرد و به آنان «1» . محمد دین تازهاي نیاورده است بلکه همان افسانههاي پیشینیان را تکرار میکند
به معناي افسانههاي خرافی و داستانهاي دروغین است. این «2» « اسطوره » جمع « اساطیر » هشدار داد. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
واژه نه بار در قرآن از زبان کافران حکایت شده که براي توجیه مخالفت خود با پیامبران به این بهانه متوسّل میشدند و میگفتند:
2. مستکبران بیایمان با این سخنان خود، به دو مطلب اشاره «3» . سخنان اینها تازگی ندارد و همان افسانههاي پیشینیان است
کردند: الف) سطح فکر ما از مطالب قرآن بالاتر است. ب) اینها همان افسانههاي پیشینیان است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
چیزي ابتکاري نیاورده است. 3. در عصر کنونی نیز که ادیان راستین با تبعیض، بیعدالتی، ستم، فساد و شهوتپرستان و مستکبران
مخالفت میکنند، برخی افراد براي توجیه مخالفت خود با دین به همان ابزار کهنه توسّل میجویند و مطالب دینی را داستانهاي
4. قرآن کریم داستانهایی از پیامبران پیشینص: 227 «4» . ساختگی جامعه یا اسطوره مینامند
حکایت میکند. داستانهاي قرآن واقعی است و براي عبرتآموزي و هدایت بیان میشود، ولی مخالفان با نادیده گرفتن این
صفحه 66 از 115
حقایق، همهي قرآن را اسطوره مینامند. آموزهها و پیامها: 1. مستکبران حتی در برابر وحی تکبّر میورزند و آن را افسانه
میخوانند. 2. وحی الهی را افسانه نخوانید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي نحل به مجازات دوجانبهي مستکبران
بیایمان اشاره کرده، میفرماید: 25 . لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَۀً یَوْمَ الْقِیمَۀِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِ لُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ تا روز
رستاخیز، بارهاي سنگین (گناهان) شان را کاملًا و برخی بارهاي سنگین (گناهان) کسانی را که بدون هیچ دانشی گمراهشان
به معناي « وِزْر » جمع « اوزار » . میکنند، بر دوش کشند؛ آگاه باشید، چه بد است آنچه را که بر دوش میکشند! نکتهها و اشارهها: 1
« وِزْر » نیز از همین ریشه است؛ یعنی کسی که مسئولیت سنگینی را بر دوش میکشد. به گناه نیز « وزیر » بار سنگین است. واژهي
گفته میشود؛ چون مانند بار سنگینی بر دوش گناهکار سنگینی میکند. 2. سخنان تهمتآمیز و فریبندهي مستکبران در بارهي
اسطوره بودن قرآن، سبب میشود که برخی از مردم فریب بخورند و گمراه شوند؛ از این روص: 228
و هم بخشی از بار گناهان پیروان گمراه خود را حمل کنند و از دو طرف «1» سرانجام در رستاخیز، مستکبران باید هم بار گناه خود
گرفتار مجازات میشوند. 3. مستکبران بیایمان بخشی از گناهان پیروان خود را بر دوش میکشند؛ چراکه پیروان آنها دو گونه
گناه دارند، برخی به خاطر پیروي مستکبران است و برخی گناهان مستقل خود آنهاست. بخش اول به عهدهي مستکبران است و یا
این که هر شخصی که از مستکبري پیروي میکند و به گناه میافتد، در حقیقت خودش کوتاهی کرده که تحقیق ننموده و گمراه
شده و با فطرت و عقل خویش مخالفت کرده و گناه نموده است؛ پس، از جهتی خودش مقصر است و بخشی از بار گناه را به دوش
میکشد و از جهت دیگر مستکبران گناهکارند که او را به انحراف و گناه کشاندند؛ پس رهبران کفر به اندازهاي که در گناه
4. در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس به سوي هدایت «2» . دیگران نقش دارند کیفر میبینند
فرا خواند و کسانی او را پیروي کنند، پاداشی همچون پاداش پیروانش خواهد داشت، بدون آن که از پاداش آنان کاسته شود؛ و هر
کس به سوي گمراهی فرا خواند و کسانی از او پیروي کنند، همانند کیفر پیروانش خواهد داشت، تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
5. در برخی آیات قرآن تصریح شده که کسی بار گناه دیگران را به دوش «1» . ص: 229 بدون آن که از کیفر آنان کاسته شود
اما در این آیه بیان شده که مستکبران بیایمان بخشی از بار گناه پیروانشان را به دوش میکشند. از آن جا که رهبران «2» ، نمیکشد
مستکبر در تحقق گناه دیگران نقش دارند، پس در حقیقت بار گناه خود را به دوش میکشند؛ یعنی گناهان پیروان از جهتی اعمال
. خودشان و از جهتی نتیجهي اعمال مستکبران است. آموزهها و پیامها: 1. هر کس دیگران را گمراه سازد، شریک جرم آنهاست. 2
. جهل زمینهساز گمراهی انسان است و مستکبران از همین راه وارد میشوند و افراد را به خدمت میگیرند (پس مراقب باشید). 3
مستکبران کفرپیشه، کیفر خود را کامل دریافت میکنند. 4. با گمراه ساختن دیگران بار گناه آنان را به دوش نگیرید. *** قرآن
کریم در آیهي بیست و ششم سورهي نحل به ریشه کن شدن عبرتانگیز توطئهگران اشاره میکند و میفرماید: 26 . قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ
مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَی اللَّهُ بُنْینَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَیهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَایَشْعُرُونَ بیقین کسانی که پیش از آنان
بودند (نیز) فریبکاري کردند؛ و [لی خدا از (ناحیه) پایهها به سراغ (ویرانی) ساختمانشان رفت، و سقف از بالاي [سر] شان بر آنان
فرو افتاد؛ و عذاب (الهی) از جایی که (با درك حسّی) متوجه نمیشدند به سراغشان آمد.ص: 230
و ساختمان بلند او میدانند که آن را براي رفتن به « نَمرُود » نکتهها و اشارهها: 1. برخی از مفسران این آیه را اشاره به سرگذشت
دانستهاند. ولی مطلب آیه شامل « بُختُ النَصر » آسمان و مبارزه با خدا ساخته بود. برخی دیگر از مفسران این آیه را اشاره به جریان
2. خدا براي بر هم زدن توطئههاي مستکبران، اقدامات روبنایی نمیکند، بلکه ریشه و «1» . همهي توطئههاي مستکبران میشود
زیربناي تشکیلات آنان را درهم میریزد. همانطور که عذاب و زلزله و صاعقه میفرستد و ساختمانهاي ظاهري آنها را درهم
،«. سقف را از بالا بر سرشان فرود میآورد » : 3. با این که همیشه سقف ساختمانها در بالاست، ولی در این آیه فرمود «2» . میکوبد
شاید این براي تأکید و یا اشاره به آن باشد که در هنگام فرود آمدن سقف، مستکبران داخل خانه بودند و زیر آن نابود شدند.
صفحه 67 از 115
آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت عذابآلود مستکبران قبلی عبرت بگیرید. 2. با دشمنان به صورت اساسی و زیربنایی برخورد کنید.
3. خدا خود، با نیرنگبازان برخورد میکند (پس مراقب باشید). 4. توطئهگران در برابر دین خدا، از جایی که متوجه نمیشوند،
ضربه میخورند. ***ص: 231 قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي نحل به عذابهاي روانی
توطئهگران در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 27 . ثُمَّ یَوْمَ الْقِیمَ ۀِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَآءِيَ الَّذِینَ کُنتُمْ تُشقُّونَ فِیهِمْ قَالَ
کجایند شریکان » : الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْیَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَی الْکفِرینَ سپس در روز رستاخیز آنان را خوار میسازد؛ و میگوید
در » : کسانی که به آنان علم داده شده، میگویند «!؟ من، (همان) کسانی که در باره آنان (با پیامبران و مؤمنان) مخالفت میکردید
نکتهها و اشارهها: 1. سخنگویان صحنهي رستاخیز، دانشمندان هستند؛ آنان «! واقع امروز، رسوایی و بد [بختی بر کافران است
هستند که میتوانند صحیح و عالمانه سخن بگویند که مناسب محضر خدا باشد. 2. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده
البته مفهوم آیه عام است و این گونه «1» . است که مقصود از دانشمندان در این آیه، همان امامان معصوم علیهم السلام هستند
احادیث مصداق کامل دانشمندان باایمان را بیان میکنند. 3. از این گونه آیات استفاده میشود که کافران نیرنگباز و مشرکان
توطئهگر در رستاخیز علاوه بر عذاب دوزخ، گرفتار مجازات روانی نیز میشوند؛ یعنی این پرسش و پاسخها و ملامتها، براي بیان
مطالبِ پنهانی نیست، بلکه نوعی مجازات روانی براي مستکبران کافرکیش مغرور است. 4. کیفر خلافکاران در قیامت با نوع گناه
آنان تناسب دارد؛ یعنی کافرانی که در دنیا تکبّر و مکر میورزیدند در رستاخیز خوار و رسوا میشوند. تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 232 آموزهها و پیامها: 1. مستکبران توطئهگر در رستاخیز گرفتار عذاب روانی خواهند شد. 2. براي پاسخگویی در
مورد عقاید شركآمیز خود در رستاخیز، آماده شوید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي نحل حالت کافران را در
هنگام مرگ به تصویر میکشد و میفرماید: 28 . الَّذِینَ تَتَوَفَّیهُمُ الْمَلئِکَۀُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَی إِنَّ اللَّهَ
عَلِیمٌ بِمَ ا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (همان) کسانی که فرشتگان (جانهاي) آنان را به طور کامل میگیرند در حالی که به خویشتن ستمکار
بودند؛ پس [سر] تسلیم فرو افکنند (و گویند:) ما هیچ [کار] بدي انجام نمیدادیم! آري، در واقع خدا به آنچه همواره انجام
میدادید داناست. نکتهها و اشارهها: 1. کافران مستکبر به خود ستم میکردند؛ چراکه اولًا آنان مشرك بودند، و شرك ظلم به
خویشتن است. و ثانیاً، هرگاه انسان به دیگران ستم کند، در درجهي اول به خود ستم کرده که صفات برجستهي درونی خود را
ویران ساخته است. و ثالثاً، هر ظلمی که انسان به افراد اجتماع بنماید، به سبب پیوندهاي اجتماعی، این ستم در جامعه رواج مییابد
و سرانجام به خانهي ظالم بازمیگردد. 2. مستکبران کافرکیش، در آستانهي مرگ، که پردههاي غفلت کنار میرود و حقایق را به
صورت شهودي میبینند، تسلیم میشوند، ولی این پشیمانی و تسلیم و ایمان آوردن در هنگام مرگ سودي ندارد؛ زیرا ایمانی
ما کار بدي » : 3. کافران مستکبر در هنگام مرگ میگویند اضطراري است که ارزش ندارد.ص: 233
این سخن مستکبران، یا به خاطر دروغگویی آنان است که عادتشان شده است و یا میخواهند بگویند که ما اشتباه «. انجام ندادیم
تَوّفی به معناي گرفتن چیزي به صورت کامل » . البته تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است. 4 «1» . کردیم ولی سوء نیت نداشتهایم
است؛ یعنی فرشتگان مرگ، جان، روح و شخصیت حقیقی انسان را به صورت کامل میگیرند. آموزهها و پیامها: 1. ستمکاران به
فکر لحظهي سخت مرگ باشند. 2. شرك، کفر و تکبّر ظلم به خویشتن است. 3. خدا از کردار انسانها آگاه است (پس مراقب
باشید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي نحل به عذاب جاودان کافران مستکبر اشاره کرده، میفرماید: 29 . فَادْخُلُواْ
أَبْوبَ جَهَنَّمَ خلِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ (به کافران گفته میشود:) پس از درهاي جَهنّم وارد شوید در حالی که در آن جا
ماندگارید؛ و واقعاً جایگاه متکبّران چه بد است! نکتهها و اشارهها: 1. جهنّم داراي درهاي متعددي است. در برخی آیات تصریح
که براي خلافکاران قرار داده شده است؛ یعنی هر دسته از گناهکاران از دري وارد جهنّم میشوند. «2» شده که جهنّم هفت در دارد
به عبارت دیگر، هر گناهی که انسان در دنیا انجام میدهد، دري به سوي دوزخ میگشاید.ص: 234
صفحه 68 از 115
آموزهها و پیامها: 1. جایگاه متکبّران در دوزخ است. 2. ظلم و تکبر نکنید که فرجامی عذابآلود دارد. ***
پارسایان و فرجام نیک آنان
قرآن کریم در آیهي سیام سورهي نحل به سخنان پارسایان در مورد قرآن و سرنوشت نیک آنان در دنیا و آخرت اشاره کرده،
میفرماید: 30 . وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْاْ مَاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ خَیْراً لِّلَّذِینَ أَحْسَ نُواْ فِی هذِهِ الدُّنْیَا حَسَ نَۀٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ و
براي «. نیکی » : گویند «؟ پروردگار شما چه چیزي فرو فرستاده است » : به کسانی که (خود نگهداري و) پارسایی کردهاند، گفته شود
کسانی که در این دنیا نیکی کردند، نیکی است؛ و حتماً سراي آخرت بهتر است؛ و واقعاً سراي پارسایان (خود نگهدار) چه خوب
است! نکتهها و اشارهها: 1. همانطور که ذیل آیهي بیست و چهارم این سوره بیان شد، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در
مکه بود، مردم براي مراسم حج به آن شهر میآمدند و از پیامبر جدید و مطالب قرآن میپرسیدند و گروههایی از مشرکان پاسخ
«1» . میدادند که اینها افسانههاي پیشینیان است، ولی مؤمنان پاسخ میدادند که پروردگار ما جز خیر و نیکی فرو نفرستاده است
در « خَیر » . آیهي بیست و چهارم سورهي نحل اشاره به گفتار مشرکان مکه و این آیه اشاره به گفتار مؤمنان در بارهي قرآن دارد. 2
گفته شده و در این جا هم به صورت مطلق و بدون قید به کار رفته است تا همهي نیکیها، سعادتها، « قرآن » این آیه به
پیروزيهاي ماديص: 235 و معنوي، خیر در زمینهي تعلیم و تربیت، سیاست، اقتصاد، امنیت و آزادي
و روشن است که هر کس قرآن را نیکِ مطلق بداند و از آن پیروي کند، نیکوکار میشود و در دنیا و آخرت به «1» . را در برگیرد
به صورت مطلق به کار رفته است و مفهوم « خَیْر » و « حَسَ نۀ » نیکی دست مییابد. 3. در مورد پاداش مؤمنان نیکوکار هم واژهي
4. در آیهي 24 تا 29 همین سوره «2» . گستردهاي دارد و شامل انواع پاداشها میشود که خدا به نیکوکاران پارسا وعده داده است
بیان شد که مشرکان قرآن را افسانه خواندند و گرفتار انواع عذابها شدند و اینک در این آیه بیان شده که مؤمنان پارسا قرآن را
خیر میدانند و پاداشهاي دنیوي و اخروي دریافت میکنند. این روش تربیتی قرآن است که به مقابله و مقایسهي دو گروه و سخنان
و فرجام آنها میپردازد، تا مردم بتوانند آگاهانه راه خود را انتخاب کنند. 5. پاداشهاي اخروي متناسب با کارهاي دنیایی افراد
است؛ یعنی هر کس در این دنیا نیکوکاري کند در دنیا و آخرت به نیکی پاداش داده میشود. آموزهها و پیامها: 1. قرآن سراسر
نیکی است. 2. پارسا باشید که پارسایان نیکوکار در هر دو جهان به نیکی دست مییابند. 3. قضاوت افراد در مورد قرآن در
سرنوشت آنها در دنیا و آخرت تأثیر دارد. ***ص: 236 قرآن کریم در آیهي سی و یکم سورهي
نحل نعمتهاي بهشت جاویدان را به تصویر میکشد و میفرماید: 31 . جَنتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ لَهُمْ فِیهَا مَا
یَشَآءُونَ کَذلِکَ یَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِینَ (همان) بوستانهاي (ویژه) ماندگاري که وارد آن میشوند؛ در حالی که نهرها از زیر [درختان]
ش روان است؛ [و] تنها براي آنان، آنچه را که بخواهند در آن جا هست؛ اینگونه خدا پارسایان (خود نگهدار) را پاداش میدهد.
تعبیري وسیع و مفهومی جامع در بارهي نعمتهاي «. هر چه بخواهند در بهشت براي آنان فراهم است » : نکتهها و اشارهها: 1. عبارت
در این آیه « لَهُم فیها » بهشتی است که شامل همهي نعمتهايِ قابل تصور میشود. 2. برخی مفسران برآناند که مقدم شدن جملهي
چون دنیا «1» ، نشانهي انحصار است؛ یعنی تنها در بهشت است که انسان هر چه بخواهد مییابد و در دنیا این کار غیر ممکن است
مادي و محدود است. 3. باغهاي بهشتی ماندگار و سر سبز است، بر خلاف باغهاي دنیوي که پس از مدتی پژمرده و خشک
آموزهها و پیامها: 1. پارسا باشید که پاداش پارسایان، بوستانهاي ماندگار بهشتی است.«2» . میشوند
2. در بهشت محدودیتی براي برآورده کردن خواستههاي پارسایان نیست (پس پارسا باشید تا از این نعمتها بهرهمند ص: 237
شوید). *** قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي نحل به کیفیت مرگ پارسایان و برخورد نیکوي فرشتگان با آنان اشاره کرده،
میفرماید: 32 . الَّذِینَ تَتَوَفَّیهُمُ الْمَلئِکَ ۀُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلمٌ عَلَیْکُ مْ ادْخُلُواْ الْجَنَّۀَ بِمَ ا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (همان) کسانی که فرشتگان
صفحه 69 از 115
سلام بر شما! به خاطر اعمالی که همواره » : (جانهاي) آنان را به طور کامل میگیرند، در حالی که پاکیزهاند؛ (و به آنان) میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي 28 سورهي نحل چگونگی مرگ مستکبران ستمگر، و اینک در «. انجام میدادید، وارد بهشت شوید
این آیه، چگونگی مرگ پارسایان بیان شده است. این روش (مقابله و مقایسه) یکی از روشهاي تربیتی قرآن است که تأثیرات
فراوانی بر خواننده و شنونده دارد. 2. مقصود از مرگِ پاکیزه آن است که پارسایان از هر گونه آلودگی به شرك، ظلم، استکبار و
تَوفّی که به » . گناه پاك هستند. 3. مقصود از سلام فرشتگان، سلامی است که نشانهي امنیت، سلامت و آرامش کامل است. 4
معناي دریافت کامل چیزي است، اشاره به آن است که مرگ به معناي فنا و نیستی و پایان همه چیز نیست، بلکه در دیدگاه قرآن،
5. از این گونه آیات استفاده میشود کهص: 238 «1» . انتقال از یک مرحله به مرحلهي دیگر است
خدا براي گرفتن جان انسانها مأمورانی دارد؛ یعنی فرشتگان مرگ مأمور قبض روح انسانها میشوند و خدا این کار را با واسطهي
آنان انجام میدهد. آموزهها و پیامها: 1. پارسا شوید که مرگ پارسایان همراه با پاکیزگی، امنیت و راهنمایی به سوي بهشت است.
2. بهشت را به بهاي اعمال انسان میدهند (نه به بهانه). *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي نحل به انتظارات مشرکان و
ستمکاري پیشینیان آنها اشاره کرده، میفرماید: 33 . هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلئِکَۀُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ
وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلکِ ن کَ انُواْ أَنفُسَ هُمْ یَظْلِمُونَ آیا انتظاري غیر از این دارند که فرشتگانِ (مرگ) به سراغشان آیند، یا فرمان
پروردگارت (براي عذاب) فرا رسد؟ اینگونه انجام دادند کسانی که پیش از آنان بودند. خدا به آنان ستم نکرده و لیکن همواره بر
به صورت مطلق یاد شده است، اما با توجه به آیات گذشته « فرشتگان » خودشان ستم میکردند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . که سخن از فرشتگان مأمور مرگ بود، روشن میشود که در این جا نیز اشاره به فرشتگان مرگ است
.3 «1» . با توجه به کاربرد این تعبیر در قرآن، همان نزول عذاب الهی است ،« آمدن فرمان پروردگار » 2. مقصود از یازدهم، ص: 239
این آیه تهدیدي براي مشرکان مستکبر است که اگر اندرزهاي خدا و پیامبران شما را بیدار نکند، تازیانههاي مرگ و عذاب شما را
بیدار خواهد کرد و در آن زمان بیداري سودي ندارد؛ چراکه راه توبه و بازگشت بسته شده است. 4. همان گونه که ذیل آیهي 28
همین سوره گفته شد، مشرکان مستکبر به خودشان ستم میکنند. 5. در این آیه اشاره شده که در طول تاریخ واکنشهاي مشرکان
مستکبر در برابر پیامبران یکسان بود و همواره لجاجت میکردند تا عذاب و مرگ آنان را نابود سازد. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان
مستکبر منتظر تازیانهي مرگ و عذاب الهی باشند. 2. شرك و استکبار، ظلم به خویشتن است. 3. مشرکان و مستکبران در طول
تاریخ روش واحدي داشتهاند. 4. پیامدهاي منفی اعمال ظالمانهي خودتان را، به خدا نسبت ندهید. *** قرآن کریم در آیهي سی و
چهارم سورهي نحل به اعمال ریشخندآمیز مشرکان و نتیجهي عذاب آلود آنها اشاره کرده، میفرماید: 34 . فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ
وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ و بديهاي اعمالشان به آنان در رسید؛ و آنچه که همواره آن را ریشخند میکردند، آنان را فرو
گیرد.ص: 240 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه بر این واقعیت تأکید دارد، که اعمال انسان، او را در این
. جهان و در سراي دیگر گرفتار میسازد و این اعمال اوست که به صورتهاي مختلف تجسّم مییابد و او را مُعذَّب میسازد. 2
بنابراین، گناهان کوچک انسان نیز منعکس میشود و دامان او را میگیرد. «1» ؛ به معناي کار بد و گناهان کوچک است « سَیئه »
آموزهها و پیامها: 1. عذابهاي الهی نتیجهي اعمال خود انسانهاست. 2. آیات الهی را ریشخند نکنید که پاسخ ریشخند آن داده
خواهد شد. *** قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي نحل به سخنان جبرگرایانهي مشرکان و پاسخ آنها و وظیفهي تبلیغی
پیامبران اشاره کرده، میفرماید: 35 . وَقَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ نَّحْنُ وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن
اگر (بر فرض) خدا » : شَیْءٍ کَ ذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلغُ الْمُبِینُ و کسانی که شرك ورزیدند، گفتند
اینگونه «. میخواست، ما و پدرانمان هیچ چیزي جز او را پرستش نمیکردیم؛ و هیچ چیزي را بدون (اجازه) او ممنوع نمیکردیم
انجام دادند کسانی که پیش از آنان بودند. و [لی آیا بر فرستادگان (خدا، وظیفهاي) جز رساندن [پیام روشنگر و] آشکار است؟!
صفحه 70 از 115
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 241 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه ممکن است به عقاید جبرگرایانهي مشرکان اشاره داشته باشد،
که همه چیز را وابسته به سرنوشت میدانستند و میگفتند: اگر خدا میخواست ما مشرك نمیشدیم. نیز ممکن است اشاره به انکار
پیامبران پیشین باشد؛ یعنی مشرکان میگفتند: اگر اعمال و عقاید شركآمیز ما مورد رضایت خدا نیست، پس چرا از همان اول به
سیاق آیاتِ بعد با «1» . نیاکان ما نگفت که راضی نیستم و پیامبرانی در این مورد نفرستاد؟ پس سکوت خدا دلیل بر رضایت اوست
2. در عصر جاهلیت، مشرکان گوشت برخی از «3» . ولی ممکن است آیه اشاره به هر دو تفسیر باشد «2» تفسیر دوم سازگارتر است
و در این آیه نیز به اصل این «4» حیوانات را حرام اعلام میکردند. این کار مورد انتقاد قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت
نوعی دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله ،«. پیشینیان مشرکان نیز همین گونه عمل کردند » تحریمها اشاره شده است. 3. عبارت
است که استقامت کن و ناراحت مباش که مشرکان در برابر پیامبران پیشین نیز این گونه عمل میکردند. 4. وظیفهي پیامبران،
روشنگري و رساندن پیام است. این پاسخی است به سخنان جبرگرایانه و انکارآمیز مشرکان. خدا پیامبرانی را فرستاده و اسباب
هدایت بشر را فراهم کرده است؛ پس او گمراهی مردم را نمیخواهد، ولی سنت الهی و وظیفهي پیامبران اجبار کردن مردم نبوده
5. در این آیه بیان شده که وظیفهي پیامبران پیامرسانی است؛ آن هم پیامی آشکار و است.ص: 242
روشنگر. یعنی ممکن است پیامبران به خاطر شرایط اجتماعی تا مدتی مخفیانه مطالب دین خود را بیان کنند، اما وظیفهي اصلی آنان
آشکار کردن دعوت و روشنگري در سطح جامعه است و از این روست که بسیاري از پیامبران به تنهایی و با بیانی صریح دعوت
خود را آشکار و تمام مشکلات آن را تحمّل میکردند. 6. این که در این آیه تنها وظیفهي پیامبران را پیامرسانی بیان کرده است
حصر اضافی و نسبی است؛ یعنی وظیفهي آنان مجبور کردن مردم نیست. و در برابر وظیفهي آنها تبلیغ روشن است اما این بدان معنا
نیست که آنها وظیفه دیگري ندارند؛ چراکه مسلماً آنان وظایف شخصی، اجتماعی و سیاسی نیز به عهده داشتهاند. آموزهها و
پیامها: 1. توجیه کردن کارهاي خلاف و جبرگرایی روش مستمر مشرکان است (شما این گونه نباشید). 2. وظیفهي مبلغان الهی،
تبلیغ آشکار و روشنگري است. ***
اهداف رسالت پیامبران
قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي نحل به فرستادن پیامبران براي همهي امتها و هدف توحیدي آنان و دعوت به
جهانگردي اشاره کرده، میفرماید: 36 . وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّۀٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَي اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ
حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّللَۀُ فَسِیرُواْ فِی الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ و بیقین در هر امتی فرستادهاي برانگیختیم (تا بگوید) که: خدا
را بپرستید؛ و از طغیانگر (ان و بتها) دوري کنید. پس، برخی از آنان کسانی هستندص: 243 که
خدا (آنها را) راهنمایی کرده؛ و برخی از آنان کسانی هستند که گمراهی بر آن (ان) ثابت گردیده است. پس در زمین گردش
در اصل به معناي مادر و محل رجوع یا « امّت » . کنید و بنگرید، که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است. نکتهها و اشارهها: 1
هر چیزي که چیز دیگري را به خود ضمیمه میکند، آمده است؛ از این رو به هر گروهی که در میان آنان یک نوع وحدت زمانی
یا مکانی یا فکري و یا وحدت در هدف باشد، امت گویند. 2. خدا براي هر ملت و امتی رسولی فرستاده است؛ یعنی در تمام مناطق
جهان پیامبرانی مبعوث شدهاند، اگر چه خبر آنها به گوش ما نرسیده باشد. ممکن است منظور آیه آن باشد که پیامبران در برخی
نقاط جهان مبعوث شدهاند و نمایندگان و فرستادگان آنها در همان عصر و یا اعصار بعدي به مناطق مختلف جهان رفته و پیام الهی
را به گوش مردم رساندهاند؛ همان طور که پیامبر اسلام کسانی را با نامه به ایران، روم و مصر فرستادند و اکنون نیز ما پیام ایشان را
بیان کرده است. این « مبارزه با طاغوت » و « توحید » 3. این آیه هدف پیامبران را «1» . از وراي اعصار از زبان عالمان دین میشنویم
دو اصل زیربناي دعوت پیامبران است؛ چرا که تا پایههاي توحید در جامعه محکم نشود و طاغوتها طرد نگردند، زمینهي
صفحه 71 از 115
صیغهي مبالغه از مادهي طغیان و به معناي متجاوز از حد و مرز است؛ از « طاغوت » . برنامههاي اصلاحی در جامعه فراهم نمیگردد. 4
تفسیر «2» . این رو به شیطانها، بتها، حاکمان ستمگر و مستکبران، و حتی به مسیري که به غیر حق منتهی میشود طاغوت گویند
5. هدایت افراد به دست خداست؛ چرا که اصل وجود و تأثیرات اعمالها به دست خداست، پس قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 244
نتایج آنها را میتوان به خدا نسبت داد و این به معناي جبرگرایی نیست؛ انسان اختیار دارد که راه گمراهی یا هدایت را انتخاب
کند، ولی در هر صورت مقدمات اینها از خداست؛ یعنی او پیامبران را میفرستد و عقل و فطرت توحیدي درون انسان قرار میدهد
و هر کس شایستگی داشته باشد مشمول لطف و هدایت او میشود و هر کس به ستمکاري و گناه و سرکشی روي آورد در
گمراهی رها میشود. 6. در این آیه بیان شده که هدایت از خداست، اما در مورد گمراهان فرمود: گمراهی بر آنان ثابت شده
است؛ شاید بدین خاطر که در مسئلهي هدایت، بیشترین سهم از خداست که عقل و فطرت توحیدي داده و مقدمات را با فرستادن
پیامبران فراهم کرده است و تنها تصمیمگیري از انسان است. اما در گمراهی، انسان بیشترین سهم را دارد؛ زیرا او بر خلاف فطرت
و عقل خود حرکت میکند و به دعوت پیامبران توجه نمیکند و تصمیم میگیرد که در وادي گمراهی گام نهد. 7. در این آیه از
انسانها دعوت شده که به جهان گردي و مطالعهي آثار گذشتگان، طاغوتها و منکران حق بپردازند، تا ببینند که پیامبران الهی
آموزهها و پیامها: تفسیر «1» . کجا فرستاده شدند و چه گفتند و مخالفان چگونه تکذیبشان کردند و به چه سرنوشتی گرفتار شدند
1. پیامبران خدا، پیام الهی را به همهي ملتها و نژادها رساندهاند. 2. هدف مشترك پیامبران قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 245
فراخواندن به توحید و مبارزه با طاغوتها بوده است. 3. طاغوتستیزي با توحیدگرایی ملازم یکدیگرند. 4. به جهانگردي
هدفدار بپردازید. *** قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي نحل با بیان اشتیاق پیامبر صلی الله علیه و آله براي هدایت
گمراهان، به ایشان دلداري میدهد و میفرماید: 37 . إِن تَحْرِصْ عَلَی هُدَیهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَایَهْدِي مَن یُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نصِ رِینَ اگر بر
راهنمایی آن (گمراه) ان حریص باشی (سودي ندارد)؛ چرا که خدا کسی را که در گمراهی وا نهاده، راهنمایی نمیکند؛ و هیچ
یاوري برایشان نیست. نکتهها و اشارهها: 1. گمراهان و منحرفان دو گروه هستند: گروهی از آنان گمراهان عادي هستند که تبلیغ و
هدایت در آنان اثر میکند و گاه چنان متحول میشوند که عاشقانه به سوي حق میشتابند. گروه دوم، گمراهان لجوج هستند که
در اثر ستمکاري، استکبار، غرور و غفلت، درهاي هدایت را به روي خود میبندند و حتی تلاش پیامبر هم براي هدایت آنها سودي
است و جمع بودن این « یاوران » به معناي « ناصرین » . ندارد و خدا آنان را در گمراهی وا مینهد. این آیه به گروه دوم اشاره دارد. 2
واژه اشاره به آن است که انسان میتواند یاران متعددي همچون خدا، پیامبران، مؤمنان و فرشتگان داشته باشد که در اثر گمراهی
آنها را از دست میدهد؛ چراکه انسان گمراه زمینهي مناسب امداد را در خود از بین برده است و از این رو کسی یارياش نمیکند
3. این آیه نوعی دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله و همهي رهبران دلسوز و مبلغانص: 246 .«1»
الهی است که بدانند همیشه گروهی از مردم قابل هدایت نیستند و هیچ منطقی را نمیپذیرند؛ پس نباید انتظار داشته باشیم که
. همهي مردم مؤمن شوند. آموزهها و پیامها: 1. با وجود رهبران هدایتگر و دلسوز، برخی افراد قابلیت هدایت را از دست دادهاند. 2
رهبران الهی بیش از حد دلسوزي نکنند. *** قرآن کریم در آیهي سی و هشتم سورهي نحل به منکران معاد و حقانیت وعدهي
الهی در مورد آنان اشاره کرده، میفرماید: 38 . وَأَقْسَ مُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمنِهِمْ لَایَبْعَثُ اللَّهُ مَن یَمُوتُ بَلَی وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَلکِنَّ أَکْثَرَ
آري (این «! خدا کسی را که میمیرد، بر نمیانگیزد » : النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ و با شدیدترین سوگندهایشان به خدا قسم خوردند که
رستاخیز) وعده حقی بر عهده اوست؛ و لیکن بیشتر مردم نمیدانند. شأن نزول: حکایت کردهاند که مرد مسلمانی از مشرکی طلب
داشت و با او مجادله میکرد و در ضمن سخنانش به معاد سوگند یاد کرد، ولی مرد مشرك به انکار معاد پرداخت و سوگند یاد
تفسیر «1» . کرد که خدا هیچ مردهاي را زنده نخواهد کرد این آیه و آیات بعد بدین مناسبت فرود آمد و به اثبات معاد پرداخت
قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 247 نکتهها و اشارهها: 1. مسئلهي معاد یک اصل اساسی عقیدتی است که با دلیل ثابت میشود و
صفحه 72 از 115
سوگند در اثبات و نفی آن تأثیري ندارد. سوگند یاد کردن مشرکان براي نفی معاد نشانهي نادانی آنهاست و از این رو قرآن با
قاطعیت با آنها برخورد میکند. 2. این آیه به یکی از دلایل معاد اشاره کرده است که همان وعدهي حق الهی است. خداي توانا و
عادل وعده داده که روزي ستمکاران و گناهکاران را مجازات میکند و پاداش نیکوکاران مؤمن را میدهد. این وعده بر عهدهي
خداست و او توانایی انجام وعده را هم دارد، پس معاد حتماً تحقق خواهد یافت. 3. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام
البته این گونه احادیث یکی از «1» . حکایت شده که این آیه به مسئلهي رجعت و زنده شدن مردگان در آخرالزمان اشاره دارد
مصادیق آیه را بیان میکنند و مانعی ندارد که آیه شامل رجعت و معاد هر دو باشد. آموزهها و پیامها: 1. ریشهي انکار معاد جهل
است (پس آگاهی مردم را بیفزایید تا معادباورتر شوند). 2. معاد وعدهي حقّ خداست که تحقق خواهد یافت. 3. فریب سوگندهاي
مخالفان معاد را نخورید. ***ص: 248 قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي نحل به دو هدف
معاد اشاره کرده، میفرماید: 39 . لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِي یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّهُمْ کَ انُواْ کذِبِینَ (مردگان را بر میانگیزد) تا
آنچه را که در آن اختلاف میکردند، براي آنان روشن بیان کند؛ و تا کسانی که کفر ورزیدند، بدانند که (خود) آنان دروغگو
در چنین محیطی «1» . بودند. نکتهها و اشارهها: 1. روز رستاخیز پردهها کنار میرود و حقایق و تمام اسرار پنهانی آشکار میشود
اختلافات واضح و بیمعنا میگردد؛ چون تمام عقاید، اعمال و گفتارهاي انسانها با اسناد و مدارك کافی در دادگاه الهی ارائه
میشود و کسی نمیتواند آنها را انکار کند و تمام دروغگوییها بر ملا میشود. 2. معاد و حیات پس از مرگ اهداف متعددي
دارد؛ همچون: تکامل انسان، اجراي عدالت، هدفدار کردن زندگی این جهان و ادامهي فیض الهی. اما این آیه هدف معاد را بر
طرف کردن اختلافات و بازگشت به توحید دانسته است. اصلی که هم در مورد ذات و صفات و افعال خدا صادق است و هم بر
مجموعهي عالم هستی و قوانین؛ و همه چیز به اصل توحید بازمیگردد. البته توحید حقیقی و از بین رفتن نهایی اختلافات عقیدتی
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 249 آموزهها و پیامها: 1. کفر نورزید که در رستاخیز «2» . فقط در رستاخیز ممکن است
دروغگویان کفرپیشه رسوا میشوند. 2. یکی از اهداف برپایی رستاخیز روشن کردن حقایق و بر طرف کردن اختلافات است. ***
قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي نحل به قدرت و ارادهي خدا اشاره کرده، میفرماید: 40 . إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَ یْءٍ إِذَآ أَرَدْنهُ أَن نَّقُولَ لَهُ
پس [فوراً موجود] میشود. «! باش » : کُن فَیَکُونُ هنگامی که چیزي را میخواهیم، سخن ما به آن، فقط [این است که بدان میگوییم
نکتهها و اشارهها: 1. منکران معاد سوگند یاد میکردند که خدا مردگان را زنده نمیسازد و خدا فرمود که این وعدهي حقّ الهی
است؛ و اینک این آیه به ارادهي مطلق و قدرت بیانتهاي الهی اشاره میکند؛ یعنی اگر تصور میکنید که خدا نمیتواند معاد را برپا
سازد، بدانید که اشتباه میکنید؛ خدا هر چه را بخواهد فوراً ایجاد میکند. 2. در این آیه آمده است که خدا هر چه را بخواهد فرمان
اما در حقیقت این لفظ بیانگر یک حقیقت است؛ یعنی خدا براي ایجاد چیزها، احتیاج به اندیشیدن و تصمیم « باش » میدهد که
گرفتن و گفتن ندارد و اینها از صفات مخلوقات است. ارادهي خدا براي به وجود آمدن اشیا کافی است؛ همانطور که ما براي
ایجاد تصورات ذهنی نیاز به گفتن نداریم و ارادهي ما براي ایجاد آنها کافی است.ص: 250 آموزهها
و پیامها: 1. اراده و قدرت خدا مطلق است و هر چه را بخواهد فوري ایجاد میشود. 2. در مورد رستاخیز تردید نکنید که براي
قرآن کریم در آیات چهل و یکم و چهل و دوم سورهي نحل به پاداشها و *** «1» . خداي توانا، برپایی رستاخیز کاري ساده است
صفات مهاجران اشاره کرده، میفرماید: 41 و 42 . وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَۀً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ
لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ* الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ و کسانی که پس از ستمدیدگی، در (راه) خدا هجرت کردند، حتماً در این دنیا
جایگاه نیکویی به آنان میدهیم؛ و البته پاداش آخرت، بزرگتر است اگر (بر فرض) میدانستند.* (مهاجران) کسانی هستند که
شکیبایی کردند، و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از مسلمانان، همانند بلال، عمار و
صهیب که در مکه تحت فشار مشرکان بودند، خواستند به مدینه مهاجرت کنند. صهیب که مرد کهنسالی بود، به مشرکان پیشنهاد
صفحه 73 از 115
کرد که اموال مرا بگیرید و بگذارید به مدینه بروم. مشرکان موافقت کردند و تمام اموال او را گرفتند و راه مدینه را براي او
گشودند و برخی به صهیب گفتند: چه معاملهي پرسودي کردي! آیات فوق بدین مناسبت فرود آمد و پیروزي او و پاداش آنها را در
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات نیز قرآن از روش تربیتی «1» . دنیا وص: 251 آخرت نوید داد
مقایسه و مقابله استفاده کرده است؛ یعنی در آیات پیشین مطالبی در مورد مشرکان لجوج بیان داشت و اینک در این آیات به
سرنوشت مؤمنان مهاجر اشاره کرده تا مردم بتوانند با مقایسه و مقابلهي آن دو گروه، راه صحیح را انتخاب کنند. 2. مسلمانان در
زندگی پر ماجراي مکه، دو هجرت داشتند: یکی هجرت جعفر بن ابیطالب و گروهی از مسلمانان به حبشه و دوم هجرت پیامبر
هر «2» ، صلی الله علیه و آله و بسیاري از مسلمانان به مدینه. این آیه به هجرت دوم اشاره کرده و شأن نزول هم آن را تأیید میکند
چند مطلب آیه عام است و پاداشهاي وعده داده شده شامل همهي مهاجران صدر اسلام و طول تاریخ میشود. 3. هجرت، نقش
مهمی در سرنوشت مسلمانان صدر اسلام داشت و آنان را از تحت تسلّط کافران خارج ساخت و در نهایت با پیروزي به مکه باز
گرداند. آري؛ مقام مهاجران در اسلام بسیار ارجمند است؛ آنان فداکارانه تمام زندگی خویش را به خطر انداختند و رنج سفر و از
دست دادن اموال و دوري از خانواده را تحمّل کردند، تا اسلام گسترش یافت و ثمرات شیرین آن به نسلها و مناطق دیگر رسید.
قدر مردم سفر پدید آرد خانهي خویش مرد را بند است چون به سنگ اندرون بود گوهر کس نداند که قیمتش چند است (سنائی)
خدا هجرت کردند، بلکه فرمود: براي خدا « راه » 4. در این آیه نفرمود که مهاجران درص: 252
هجرت کردند. این نهایت اخلاص مهاجران را نشان میدهد که تنها براي خدا و براي جلب رضایت او و دفاع از آیینش هجرت
کردند. 5. هرگاه دشمن به مسلمانان ستم کند، تا آن جا که ممکن است ایستادگی و تحمّل میکنند، ولی وقتی تحمّل آزار دشمن
سودي ندارد و موجب تضعیف مسلمانان و جسارت دشمن میشود، هجرت میکنند و به مناطقی میروند که بتوانند آزادانه زندگی
کنند و زمینهي پیروزي خود را فراهم سازند. 6. گرچه مؤمنان در هنگام مهاجرت امکانات مادي خود را از دست میدهند، اما
سرانجام خدا زمینهها را آماده میکند و در دنیا پیروز میشوند و در آخرت نیز پاداش بزرگتري دریافت میکنند. 7. در این آیه به
مهاجران اشاره شده است؛ در حوادث سخت و رنج سفر، شکیبایی و استقامت و تکیهگاهی محکم و « توکّل » و « صبر » دو صفت
معنوي لازم است تا مؤمنان را ثابت قدم کند. آري؛ مؤمنان مهاجر با صبر و استقامت شروع میکنند و در نهایت، از همگان جدا
میشوند و به خدا میپیوندند و تنها بر او توکّل میکنند. آموزهها و پیامها: 1. مهاجرت خالصانه، پاداشی بزرگ در دنیا و آخرت
دارد. 2. هر کس مورد ستم واقع شد، مهاجرت کند که خدا جایگاه نیکویی در دنیا برایش فراهم میسازد. 3. با شکیبایی و تکیه بر
خدا، مهاجرت کنید. ***ص: 253
اگر نمیدانید از آگاهان بپرسید
قرآن کریم در آیهي چهل و سوم سورهي نحل به قانون پرسش از متخصصان اشاره میکند و میفرماید: 43 . وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ
إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ و پیش از تو، جز مردانی که به سوي آنان وحی میکردیم، نفرستادیم؛
پس اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان میگفتند: چرا خدا فرشتهاي به عنوان پیامبر نفرستاده است؟
این آیه به این اشکال آنها پاسخ میدهد که فرستادگان قبلی نیز افرادي از جنس بشر بودند که فقط به آنان وحی میشد. 2. پیامبران
الهی از جنس بشر بودند تا عواطف و غرایز انسانی داشته باشند و نیازهاي بشر را به خوبی درك کنند و به عنوان الگو قابل پیروي
در اصل به معناي حفظ کردن یا یادآوري است. این یادآوري گاهی به وسیلهي دل و باطن و گاهی به وسیلهي « ذِکْر » . باشند. 3
زبان و لفظ است؛ از این رو قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از مصادیق ذکر هستند؛ چون حقایق را بازگو کرده، مایهي ذکر و
در این آیه، دانشمندان یهود « اهل ذِکر » توجه انسان و دوري او از غفلتها هستند. 4. بسیاري از مفسران قرآن برآناند که مقصود از
صفحه 74 از 115
و مسیحیت هستند؛ چراکه آیه از مشرکان میخواهد که اگر در مورد بشر بودن پیامبران قبلی تردید دارید، به دانشمندان اهل کتاب
مراجعه کنید. آنان منبع خوبی براي مشرکان به شمار میآمدند؛ چون هم در مخالفت با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با مشرکان
همعقیده بودند و هم افراد مطلعی بودند. البته این تفسیر نوعی بیان مصداق آیه در زمان نزول آن است، و گرنه مفهوم آیه عام است
و شامل همهي متخصصان و آگاهان در هر عصر میشود. 5. برخی مفسران برآناند که مقصود این آیه مراجعه و پرسش از اهل
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 254 اطلاع و متخصصان هر رشته است و به این آیه در مورد تقلید جاهل از عالم و پیروي مردم
هم سؤال از علم خیزد هم جواب «1» . از مراجع تقلید و لزوم مراجعه به مجتهدان، کارشناسان و متخصصان استناد شده است
همچنانکه خار و گل از خاك و آب (مولوي) 6. مراجعهي افراد غیرمتخصص به متخصصان و صاحبنظران، یک امر عقلایی است
که مورد اشاره و تأکید قرآن قرار گرفته است، ولی باید توجه داشت که لازم است انسان به متخصصان درستکار و صادق مراجعه
کند و به همین دلیل عدالت و تقوا در مورد مراجع تقلید شرط شده است. 7. در برخی از احادیث شیعه و اهل سنت حکایت شده
که مقصود از ذکر، قرآن یا شخص پیامبر صلی الله علیه و آله است و منظور از اهل ذکر، همان امامان و اهل بیت علیهم السلام
البته امامان علیهم السلام از مصادیق کامل آیه هستند ولی معناي آیه در «2» . هستند که میتوانیم از آنان پرسش کنیم و آگاه شویم
آنها منحصر نمیشود. 8. در این آیه اشاره شده که هر جا نمیدانید، پرسش کنید. این یکی از آداب پرسشگري است که انسان در
جایی که میداند براي خودنمایی یا زیر سؤال بردن دیگران پرسش نکند و هر جا هم که نمیداند، سکوت نکند و خجالت نکشد و
بپرسد. خود نمیدانی و از خلق نمیپرسی فارغ از مشکل و بیگانه ز آسانی (پروین) 9. پیامبران فقط از میان مردان برگزیده
میشدند و وحی به زنانی همچون مریم، وحی تشریعی و نبوّتی نبود بلکه خبرها یا بیان وظایفص:
آموزهها و پیامها: 1. پیامبران الهی جز «1» . 255 شخصی بود که در مورد پیامبران و غیر پیامبران از مردان و زنان الهی وجود داشت
بشر نبودهاند، پس بهانهجویی نکنید. 2. در مورد هر مسئلهاي به کارشناس و متخصص آن مراجعه کنید. 3. اگر مسئلهاي را نمیدانید
(خجالت نکشید و) بپرسید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي نحل به تفسیر پیامبر صلی الله علیه و آله بر قرآن و
تفکّر در آن اشاره کرده، میفرماید: 44 . بِالْبَیِّنتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (پیامبران را) با
دلیلهاي روشن (معجزه آسا) و نوشتههاي متین (فرستادیم.) و آگاه کننده (: قرآن) را به سوي تو فرو فرستادیم، تا آنچه را که به
« دلایل روشن » به معناي « بَیّنات » . سوي مردم فرود آمده، براي آنان روشن کنی؛ و تا شاید آنان تفکّر کنند. نکتهها و اشارهها: 1
به معناي « زَبُور » . است. ممکن است در این جا اشاره به معجزات و سایر دلیلهاي پیامبران باشد که حقانیت آنان را اثبات میکند. 2
3. پیامبران هم معجزه وص: 256 .«2» است و مقصود کتابهاي آسمانی پیامبران است « کتابها »
دلیل عقلی داشتند و هم دلیلهاي نقلی و کتاب آسمانی، تا مردم تفکر کنند و در تشخیص حق و باطل گرفتار اشتباه نشوند. 4. قرآن
براي همهي مردم و مخاطب آن همگان هستند، اما بر شخص پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده و او مفسّر قرآن است؛ یعنی بیان
پیامبر در کنار وحی الهی قرار دارد و مشکلات قرآن را باید از او پرسید؛ او به دقایق وحی آگاهتر است و از طریق خدا راهنمایی
5. اولین مفسّر قرآن پیامبر صلی الله علیه و آله است. ایشان هر آیهاي از قرآن را که براي «1» . میشود و در بیان خود معصوم است
مردم مبهم یا مجمل بود، تبیین میکردند، متشابهات و ناسخ و منسوخ و مطالب مشکل آن را واضح مینمودند و وظایف کلی
همچون نماز و حج را تشریح میکردند. 6. برخی مفسران از این آیه استفاده کردهاند که خبر واحد غیرقطعی در تفسیر قرآن حجّت
نیست؛ چراکه یقینآور و بیان قطعی قرآن نیست. احادیثی میتوانند قرآن را تفسیر کنند که همچون روایات متواتر و قرینه دار،
و احادیث دیگر به عنوان شاهد و مؤید به کار میروند. آموزهها و پیامها: 1. قرآن مایهي تذکّر، یادآوري و غفلت «2» قطعی باشند
2. وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله بیان و تفسیر قرآن است. 3. نزول قرآن زمینهساز تفکّر انسانهاست. *** «3» . زدایی است
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 257 قرآن کریم در آیات چهل و پنجم تا چهل و هفتم سورهي نحل با بیان چهار نوع عذاب
صفحه 75 از 115
47 . أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُواْ السَّیِّئَاتِ أَن یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ - الهی، به توطئهگران گناهکار هشدار میدهد و میفرماید: 45
الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَایَشْعُرُونَ* أَوْ یَأْخُ ذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَمَ ا هُم بِمُعْجِزِینَ* أَوْ یَأْخُ ذَهُمْ عَلَی تَخَ وُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ پس آیا
کسانی که فریبکاري بد میکنند، ایمن شدهاند از این که خدا آنان را در زمین فرو برد یا از جایی که (با درك حسّی) متوجه
نمیشوند، عذاب به سراغشان آید؟!* و یا در حال رفت و آمدشان، (عذاب) آنان را بگیرد، و آنان عاجز کننده (خدا) نیستند؟!* یا
. با کاستن تدریجی و هراسانگیز آنان را گرفتار سازد؟! چراکه پروردگار شما، حتماً مهربان [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1
و توطئه میچینند تا به هدفهاي شوم خود برسند و نور قرآن و اسلام را «1» در این آیات به افرادي که نقشههاي بد میکشند
خاموش سازند و مؤمنان را آزار دهند، هشدار داده شده است. 2. در این آیات به چهار نوع عذاب الهی که در انتظار توطئهگران
است اشاره شده که عبارتاند از: الف) این که پوستهي زمین در اثر زلزلهاي شکافته شود و همهي توطئهگران را در کام خود
فروبرد. البته این نوع از عذاب متناسب با توطئهگرانی همچون قارونهاست که در صف مستکبران خطرناك هستند. تفسیر قرآن مهر
جلد یازدهم، ص: 258 ب) این که عذاب الهی در حال غفلت آنان را فرو گیرد، که این نوع عذاب متناسب با توطئهگرانی است که
در هوا و هوس خود غرق هستند و ناگهان عذاب دامنشان را میگیرد. ج) این که عذاب در حال رفت و آمد به سراغشان بیاید، که
این نوع عذاب متناسب دنیاپرستان زراندوز است که شب و روز در حال تلاش براي جمع ثروت بیشتر هستند که در همان حال
د) این که عذاب به صورت تدریجی و در «1» . گرفتار عذاب الهی میشوند و نمیتوانند مانع عذاب شوند و از چنگال آن فرار کنند
ضمن هشدارهاي پیدرپی به سراغ توطئهگران میآید؛ یعنی هر روز با حوادث دردناکی که اطراف آنها به وقوع میپیوندد برخی
نزدیکان توطئهگران گرفتار عذابهاي متنوع میشوند تا شاید بیدار شوند. البته این گونه عذابها براي کسانی است که هنوز
3. در پایان این آیات اشاره شده که اگر عذابهاي الهی به ناگهان فرو نمیآیند و «2» . احتمال بازگشت و هدایت آنان وجود دارد
پس از هشدارهاي تدریجی واقع میشوند به خاطر آن است که پروردگار شما بسیار مهربان است و رحمت و حکمت او اجازه
نمیدهد که سریعاً همه را مجازات کند. 4. توطئهگران از عذابهاي الهی در امان نیستند و همین احتمال مجازات کافی است که
دست از توطئه بردارند.ص: 259 آموزهها و پیامها: 1. توطئهگران ایمن نباشند که ممکن است خدا
آنان را با انواع مجازاتها کیفر دهد. 2. هیچ کس نمیتواند مانع عذاب الهی شود. 3. هشدارها و مجازاتهاي تدریجی خدا به
خاطر مهربانی او به شماست که میخواهد شما را تربیت کند. *** قرآن کریم در آیهي چهل و هشتم سورهي نحل به نشانههاي
خدا در صحنهي آفرینش و سایههاي مخلوقات و کرنش آنها در برابر او اشاره کرده، میفرماید: 48 . أَوَ لَمْ یَرَوْاْ إِلَی مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن
شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُاْ ظِللُهُ عَنِ الْیَمینِ وَالشَّمَآئِلِ سُجَّداً لِّلَّهِ وَهُمْ دخِرُونَ و آیا به چیز [هاي] ي که خدا آفریده است، نظر نکردهاند، که
سایههایش از [جانبهاي راست و چپ در حرکتند، در حالی که آنان براي خدا سجدهکنان فروتنند؟! نکتهها و اشارهها: 1. تابش
نور خورشید بر چیزها موجب میشود که یک طرف آنها به خوبی دیده شوند و در طرف دیگرشان سایه ایجاد میشود و این
سایهها و روشنها در طول روز از جهتی به جهت دیگر منتقل میشوند. سایهها که نبودن یا کمبود نور در فضا هستند، یکی از
نشانههاي عظمت خدا و داراي فواید زیادي هستند که برخی از آنها عبارتاند از: الف) نوازش متناوب سایهها بر گیاهان، مانع
تابش مداوم آفتاب و سوختن آنها میشود. ب) سایهها در بیابانهاي خشک عامل نجاتبخش انسانها و حیوانات از گرماي سوزان
«1» . هستند.ص: 260 ج) نیمسایهها و سایهروشنها عامل مؤثري در دیدن چیزهاي اطراف ما هستند
در « سجده » .2 «2» . د) سایهي کرهي زمین سبب پیدایش شب میشود که زمینهساز استراحت و تجدید قواي انسان و طبیعت است
اصل به معناي نهایت فروتنی و پرستش است که یکی از مصادیق آن سجدهي انسانهاست، ولی منحصر به این مورد نیست و در
سراسر جهان هستی، همهي موجودات تکویناً تسلیم قوانین خدا هستند و از این مسیر رو برنمیتابند و این نوعی کرنش، فروتنی و
سجده در پیشگاه خدا و نشان دهندهي عظمت، قدرت و علم اوست و سجدهي سایهها و آیه بودن آنها نیز در همین رابطه معنا
صفحه 76 از 115
میشود. آموزهها و پیامها: 1. در مورد انعکاس نور و سایهها مطالعه کنید که یکی از منابع خداشناسی است. 2. همهي هستی، حتی
سایههاي آنها، در برابر خدا کرنش و فروتنی دارند. ***ص: 261 قرآن کریم در آیات چهل و نهم
و پنجاهم سورهي نحل به کرنش همهي موجودات و ویژگیهاي فرشتگان اشاره کرده، میفرماید: 49 و 50 . وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی
السَّموتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَآبَّۀٍ وَالْمَلئِکَ ۀُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ* یَخَ افُونَ رَبَّهُم مِن فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ آنچه از جنبندگان در
آسمانها و آنچه در زمینند و فرشتگان، تنها براي خدا سجده میکنند؛ در حالی که آن (فرشتگ) ان تکبّر نمیورزند.* (و) از
. (مخالفت) پروردگارشان، که بر فراز آنها (حاکم) است، ترسانند؛ و آنچه را فرمان داده شدهاند انجام میدهند. نکتهها و اشارهها: 1
ذیل آیهي قبل بیان شد که مقصود از سجده در این جا، کرنش و فروتنی و پرستش خداست؛ یعنی همهي موجوداتی که در
آسمانها و زمین هستند، تسلیم خدا و قوانین اویند و از این مسیر منحرف نمیشوند؛ پس در حقیقت همهي مخلوقات به صورت
همه از بهر خدا سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبري 2. در «1» . تکوینی براي خدا کرنش و سجده میکنند
قرآن اشاره شده که جنبندگانی در آسمانها و زمین هستند؛ پس وجود موجودات زنده مخصوص «2» این آیه و برخی آیات دیگر
سطح کرهيص: 262 زمین نیست، بلکه در جوّ اطراف زمین نیز موجودات زندهاي وجود دارند و نیز
بیان شد: الف) کمترین «2» 3. در این آیات سه ویژگی براي فرشتگان «1» . ممکن است در کرات دیگر نیز موجودات زندهاي باشند
استکباري در برابر خدا ندارند و کاملًا تسلیم اویند. ب) احساس مسئولیت میکنند و از مخالفت پروردگارشان میهراسند. ج)
مأموریتهاي خود را به خوبی انجام میدهند، که این ویژگی، انعکاس عملی آن دو ویژگی روانی آنهاست. 4. از این آیه به
استفاده میشود که فرشتگان تکالیفی دارند، اما معصوم هستند و از فرمان خدا سرپیچی نمیکنند. «3» انضمام آیات دیگر قرآن
آموزهها و پیامها: 1. تمام هستی تنها در برابر خدا تسلیم و فروتن هستند. 2. همهي موجودات فرمانبردار خداوند هستند (پس شرط
انصاف نیست که تو اطاعت نکنی). 3. فرشتگان فروتن، خداترس و معصوم هستند. ***ص: 263
قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم و پنجاه و دوم سورهي نحل به توحید و دلایل آن و لزوم حفظ خود اشاره کرده، میفرماید: 51 و
52 . وَقالَ اللَّهُ لَاتَتَّخِ ذُواْ إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وحِ دٌ فَإِیَّايَ فَارْهَبُونِ* وَلَهُ مَا فِی السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّینُ وَاصِ باً أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ و
و آنچه در *«! دو معبود (براي خود) مگیرید، چراکه او تنها معبود یگانه است؛ پس فقط از (مخالفت) من بهراسید » : خدا فرمود
آسمانها و زمین است، فقط از آنِ اوست؛ و دین پایدار (خالص) تنها از آنِ اوست؛ پس آیا از (عذاب) غیر خدا، خودنگهداري
میکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه وجود دو معبود نفی شده است، در حالی که مشرکان عرب معبودها و بتهاي بسیاري
بت» و « غیر خدا » یا « باطل » داشتند. این تعبیر، یا اشاره به نفی دوگانهپرستی زرتشتیان است، یا این که همهي معبودها را در عنوان
جمع کرده و به صورت واحدي به آنها اشاره کرده است و یا این که مقصود آیه آن است که پرستش دو معبود غلط است، « نفس
2. در این آیه اشاره شده که فقط از خدا هراس داشته باشید؛ یعنی اگر معبودي جز خدا «1» . چه رسد به پرستش معبودهاي متعدد
نیست، پس قانونگذار و مجازات کنندهي متخلفان نیز یکی است، پس فقط از مخالفت با او و عذاب او بهراسید و از مخلوقات
چرا که کمال و خیر محض است، پس ترس «2» ؛ ضعیف ترسی به خود راه ندهید. 3. خدا موجودي محبوب و دوست داشتنی است
از ذات او معنا ندارد و اگر کسی میهراسد، از مقام عدالت وص: 264 کیفر مخالفت با اوست؛
4. در آیهي اول، نخست به نفی شرك پرداخت و سپس توحید را بیان کرد؛ «1» . همانطور که در برخی آیات اشاره شده است
یعنی اول باید دل را از افکار انحرافی پاك ساخت تا جاي سخن حق باز شود و توحید در آن جايگزین گردد. 5. در این آیات به
دو دلیل توحید اشاره شده است: الف) خدا مالک تمام هستی است؛ پس تنها او سزاوار پرستش است، نه بتهایی که مالک هیچ
. چیز نیستند. ب) همواره دین خالص از ناحیهي خداست و اوست که قوانین را مشخص میسازد، پس باید تنها از او اطاعت کنیم. 6
ممکن است که «2» . معنا کردهاند « اطاعت » و در برخی احادیث « خالص » است و برخی آن را « دوام » در اصل به معناي « واصِب »
صفحه 77 از 115
یعنی تا چیزي خالص نباشد، دوام نمییابد و اگر «3» ؛ همهي این معانی مقصود آیه باشد؛ چون این معانی لازم و ملزوم یکدیگرند
در این آیه یا پرستش و اطاعت خداست و یا « دین » دین خالص باشد اطاعت آن واجب است، چون قانون الهی است. 7. مقصود از
. البته این دو معنا ملازم یکدیگرند و مانعی ندارد که هر دو مقصود آیه باشند. آموزهها و پیامها: 1 «4» ؛ مجموعهي قوانین الهی
شرك نورزید و به توحید روي آورید. 2. مالکیت و قانونگذاري جهان از آن خداست، پس تنها او سزاوار پرستش است. تفسیر
3. فقط از مخالفت خدا بترسید و خودتان را از عذاب او حفظ کنید. *** قرآن کریم در آیات قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 265
پنجاه و سوم تا پنجاه و پنجم سورهي نحل به واکنشهاي انسان در برابر ناراحتیها و فطرت توحیدي و ناسپاسی عملی او اشاره
55 . وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَ ۀٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ* ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکُم - کرده، میفرماید: 53
بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ* لِیَکْفُرُواْ بِمَآ ءَاتَیْنهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ و آنچه شما از نعمت دارید، از خداست؛ سپس هنگامی که زیان به شما
رسد، پس تنها به سوي او ناله و زاري میکنید.* سپس هنگامی که زیان را از شما برطرف کند، بناگاه دستهاي از شما به
پروردگارشان شرك میورزند!* تا آنچه را به آنان دادهایم، ناسپاسی کنند! پس (چند روزي از دنیا) بهره گیرید، و [لی در آینده
خواهید دانست! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به دلیل سوم توحید و لزوم پرستش خداي واحد اشاره شده است؛ یعنی اگر
مقصود از پرستش، سپاس نعمتهاست، بدانید که همهي نعمتها از سوي خداست و بتها به شما نعمتی ندادهاند که سپاسگزاري
آنها لازم باشد. 2. در این آیات به دلیل چهارم توحید نیز اشاره شده که همان فطرت توحیدگراي انسان است. منظور آن است که
اگر مقصود از پرستش دفع ناراحتیها و مشکلات است، آن هم از ناحیهي خداست و از این روست که در هنگام ناراحتیهاي
وص: 266 از بتها در این موارد کاري «1» سخت ناخودآگاه به سوي خدا میروید و ناله میکنید
ساخته نیست. 3. فطرت توحیدگرا در همهي انسانها وجود دارد؛ در حالت عادي، پردههاي غفلت، غرور، تعصب، جهل و خرافات
آن را میپوشاند، اما به هنگامی که تندباد مشکلات میوزد، پردهها کنار میرود و نور فطرت آشکار میشود و انسان خالصانه خدا
را میخواند و همین که خدا مشکلات را برطرف میسازد، باز پردههاي غفلت میآید و انسانهاي ناسپاس مشرك میشوند.
آموزهها و پیامها: 1. اگر خدا نعمت دهنده و پناهگاه شماست، پس تنها او سزاوار پرستش است. 2. ریشهي همه نعمتها خداست
(پس آنها را تصادفی و شانسی نپندارید). 3. مشکلات زندگی، فطرت توحیدي انسان را هویدا میسازد. 4. همان گونه که در
. مشکلات به یاد خدا هستید، در هنگام راحتی هم به یاد او باشید و ناسپاسی نکنید. 5. رفاهزدگی زمینهساز غفلت و شرك است. 6
ناسپاسی و کامیابیهاي کفرآلود، زمینهساز قهر الهی است. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم سورهي نحل به
بدعتها و عادتهاي زشت مشرکان در مورد خدا اشاره کرده و با هشدار به آنها میفرماید: 56 و 57 . وَیَجْعَلُونَ لِمَا لَایَعْلَمُونَ نَصِیباً
مِّمَّا رَزَقْنهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ* وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنتِ سُبْحنَهُ وَلَهُم مَّا یَشْتَهُونَص: 267 و از
آنچه به آن (مشرك) ان روزي دادهایم، سهمی براي آنچه (از بتها که سود و زیانشان را) نمیدانند قرار میدهند؛ به خدا سوگند،
(در رستاخیز،) از آنچه همواره [دروغ میبندید، قطعاً بازپرسی خواهید شد!* و (مشرکان) دختران را براي خدا قرار میدهند؛ در
حالی که تنها براي [خود] شان، آنچه را میل دارند (قرار میدهند)؛ او منزه است (از این که فرزندي داشته باشد) نکتهها و اشارهها:
1. این آیات در حقیقت مشرکان را محکوم میسازند؛ یعنی در آیات پیشین دلایلی براي توحید بیان شد و اینک در این آیات،
عقاید خرافی و بدعتهاي مشرکان بیان میشود تا دلیل دیگري براي محکومیت آنان باشد. 2. قرآن کریم در برخی آیات اشاره
که مشرکان بخشی از چهارپایان و زراعت خود را براي بتها قرار میدادند و در راه آنها هزینه میکردند. در این آیه این «1» کرده
عمل را محکوم ساخته است؛ چراکه بتها سود و زیانی ندارند تا سرمایهاي براي آنها هزینه شود. 3. مشرکان در مورد اعمال
«2» خرافیشان در قیامت بازپرسی میشوند و روشن است که بازپرسی قیامت مقدمهي عذاب آنهاست. 4. در آیات متعدد قرآن
اشاره شده که مشرکان عرب فرشتگان را دختران خدا میپنداشتند. این پندار ممکن است از بقایاي عقاید خرافی اقوام گذشته بوده
صفحه 78 از 115
باشد که به خاطر پوشیده بودن فرشتگان (همچون زنان) و یا به خاطر لطافت وجودي آنان، میپنداشتند که فرشتگان نیز زن هستند،
در حالی که زن و مرد بودن از عوارض جسم مادي است و فرشتگان اصولًاص: 268 مادي نیستند تا
5. مشرکان دختران را براي خدا قرار میدادند، در حالی که براي خودشان پسرانی قرار میدادند و از جنس «1» . مرد یا زن باشند
دختر ناخشنود بودند و آن را مایهي ننگ میدانستند و حتی آنها را زنده به گور میکردند. البته این مطلب از عقاید خرافی مشرکان
است و بدین معنا نیست که قرآن عقاید آنها را پذیرفته باشد. 6. در این آیه بیان شده که خدا پاك و منزه است از این که دختر
داشته باشد؛ چون اصولًا فرزند داشتن به سبب نیاز است و خدا نیازي ندارد تا فرزندي اختیار کند. آموزهها و پیامها: 1. خدا اعمال
خرافی را برنمیتابد و از مشرکان بازپرسی میکند. 2. رزق مشرکان را خدا میدهد، پس حق ندارند به هر گونه که میخواهند آن
را مصرف کنند. 3. خدا عقاید خرافی را برنمیتابد. 4. کژاندیشان بر اساس میل خود، عقایدي را انتخاب میکنند (و تابع دلیل و
منطق نیستند). *** قرآن کریم در آیات پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم سورهي نحل به واکنش زشت مشرکان در مورد دختران و
زنده به گور کردن آنان اشاره کرده، میفرماید: 58 و 59 . وَإِذَا بُشِّرَ أَحَ دُهُم بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ* یَتَورَي مِنَ الْقَوْمِ
مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلَا سَآءَ مَا یَحْکُمُونَص: 269 و هر گاه به
یکی از آن (مشرك) ان مژده (تولد) دختر داده شود، چهرهاش سیاه میگردد؛ در حالی که او خشم شدید (خود) را فرو برد.* از
بدي آنچه به او مژده داده شده، از قوم [خود] پنهان میشود؛ (و فکر میکند که) آیا او را با خواري نگه دارد، یا در خاك پنهانش
کند؟! آگاه باشید که چه بد داوري میکنند! نکتهها و اشارهها: 1. در مورد تاریخچهي زنده به گور کردن دختران، این گونه
حکایت کردهاند که میان دو قبیله در زمان جاهلیت جنگی رخ داد و گروه پیروزمند، دختران و زنان قبیلهي شکست خورده را به
اسارت بردند؛ و پس از مدتی که صلح برقرار شد و اسیران به قبیلهي خود بازگشتند، برخی از دختران اسیر که با مردان فاتح ازدواج
کرده بودند، ترجیح دادند که در میان دشمنان بمانند و به زندگی خود ادامه دهند، این کار بر پدران دختران سخت گران آمد و
مایهي سرزنش آنها گردید؛ و از این رو برخی سوگند یاد کردند که هرگاه در آینده دختري پیدا کردند، با دست خود نابودش
2. زنده به گور کردن دختران که در میان برخی از مردم جاهلیت رواج یافته بود، در اسلام به «1» . کنند که به دست دشمن نیفتد
و با این آدمکشی به مبارزه «2» شدت محکوم شد و قرآن کریم در چند آیه این عمل غیر انسانی و وحشتآور را سرزنش کرد
برخاست و از حقوق زنان دفاع کرد. 3. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به زنان احترام میگذاشت و دخترش، فاطمه علیها السلام را
بسیار دوست داشت و ادامهي نسل ایشان از فاطمه علیها السلام بود. او دختران راص: 270 گلهاي
از ایشان حکایت شده که فرمودند: دختران چه فرزندان خوبی هستند! هم پرمحبت و هم «1» . خوشبوي زندگی معرفی میکرد
و توصیه میکرد که در هنگام هدیه و تحفه دادن، اول به دختران بدهید «2» . کمک کننده و هم مونس و هم پاك و پاك کنندهاند
و آنان را شاد کنید؛ که هر کس دخترش را شاد کند، چنان است که گویی یکی از فرزندان اسماعیل علیه السلام را آزاد کرده
4. انسان، در اثر عقاید خرافی، ممکن است به جایی برسد که انسانیت و عواطف خود را زیر پا بگذارد و عزیزترین افراد «3» . باشد
خود را قربانی خرافات کند و یا عمري را با ناراحتی روانی واحساس ذلّت به سر برد. 5. در عصر ما نیز برخی از مستکبران، زنان را
به نابودي و خواري میکشانند و از آنان استفادههاي ابزاري میکنند. اینان نیز به صورتی جدید شخصیت زنان را زنده به گور
میکنند و به نوعی دیگر در حق زنان جنایت میکنند. آري؛ جاهلیت قرن بیستم و جاهلیت عرب، هر دو حقوق زنان را پايمال
میکنند، فقط روشهاي آنان متفاوت است. آموزهها و پیامها: 1. تحقیر زنان و ناراحتی از وجود دختران، پندار غلط جاهلی است.
2. عقاید خرافی و اعمال غیر انسانی در مورد زنان را رها کنید که بدکاري است. 3. عقایدص: 271
خرافی و باطل، عامل ناراحتیهاي روحی براي صاحبان آنهاست. *** قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي نحل به صفات عالی
خدا و صفات بد کافران اشاره کرده، میفرماید: 60 . لِلَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَی وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ مثال بد،
صفحه 79 از 115
براي کسانی است که به آخرت ایمان نمیآورند، و مثال والاتر فقط از آنِ خداست؛ و او شکستناپذیرِ فرزانه است. نکتهها و
در این آیه، همان صفات و ویژگیهاست؛ صفات خوب هم در خدا وجود دارد و هم در انسانها، ولی « مَثَل » اشارهها: 1. مقصود از
صفات بد فقط در انسانها وجود دارد. 2. در این آیه به ریشهي انحرافات، عقاید خرافی و اعمال ناپسند اشاره کرده و منظور آن
است که اگر مشرکان عقاید خرافی دارند و با زنان بد رفتاري میکنند، به خاطر آن است که به آخرت ایمان ندارند و منتظر برپایی
دادگاه الهی و کیفر و پاداش آن نیستند، در نتیجه، دست به هر عملی میزنند و گرفتار هر صفت ناپسندي میشوند. 3. صفات عالی
تنها از آنِ خداست. انسانها هر اندازه که به خدا نزدیک شوند، از علم، قدرت و حکمت او بهرهمند میشوند و از خرافات و اعمال
آموزهها و پیامها: 1. معادباور شوید که منشأ صفات زشت، ایمان نداشتن به آخرت است. 2. برترین «1» . ناپسند فاصله میگیرند
کمالات و صفات فقط از آن خداست (پس اگر شما هم صفات نیکو میطلبید به سوي خدا بیایید). *** تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 272 قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي نحل به مهلت دادن خدا به ستمکاران و اجل حتمی آنان اشاره
میکند و میفرماید: 61 . وَلَوْ یُؤَاخِ ذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّۀٍ وَلکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَی أَجَ لٍ مُّسَ مّیً فَإِذَا جَ آءَ أَجَلُهُمْ
لَایَسْتَأْخِرُونَ سَاعَۀً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ و اگر (بر فرض) خدا مردم را به خاطر ستمکاریشان مؤاخذه میکرد، هیچ جنبندهاي بر آن [زمین
باقی نمیگذارد! و لیکن آنان را تا سرآمد معین (مرگِ حتمی) به تأخیر میاندازد؛ و هنگامی که (پایان) سرآمد آنان فرا رسد، هیچ
ساعتی تأخیر نمیکنند، و پیشی نمیگیرند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در حقیقت پاسخ پرسشی است که از آیات پیشین به وجود
میآید و آن این که، چرا خدا مشرکان ستمکار را که دست به اعمال غیر انسانی (همچون زنده به گور کردن دختران) میزنند،
نابود نمیکند. در این آیه پاسخ میدهد که اگر خدا بخواهد ستمکاران را نابود کند، کسی باقی نمیماند؛ چون معمولًا انسانها
خطاها و گناهان و ستمهایی بر خود یا دیگران روا میدارند که مستحق مجازات میگردند؛ پس سنت و روش خدا آن است که
به معناي هر موجود جنبنده است و در این جا، یا مقصود « دابّه » . براي حفظ نسل بشر، تا مدت معینی، به ستمکاران مهلت میدهد. 2
و یا همهي موجودات زنده؛ زیرا جنبندگان زمین نیز براي انسان آفریده شدهاند و اگر انسانها از بین بروند، «1» انسانها هستند
فلسفهي وجودي آنان نیز از بین میرود و همه نابود میشوند. 3. در بین مردم پیامبران و اولیاي پاك الهی هستند که معصوم و از
ستمکاري به دورند؛ پس مقصود از نابودي مردم روي زمین، همان نوعص: 273 انسانهاست، نه
اجل » یعنی اگر بنا شود افراد به خاطر ستمکاري نابود شوند، اکثر انسانها نابود میشوند. 4. مقصود از «1» ؛ تک تک افراد آنها
مُسمّی یا مدت معین، همان زمان مرگ است؛ یعنی خدا به مردم تا پایان مدت عمر و زمان فرا رسیدن مرگ حتمیشان مهلت
میدهد، تا شاید ستمکاران توبه نمایند یا حجت بر آنان تمام شود؛ و وقتی مهلت پایان یافت و مرگشان فرا رسید، از همان لحظه
آموزهها و پیامها: 1. ظلم نکنید که کیفرهاي الهی به خاطر ستمکاري خودتان است. 2. سنت خدا آن «2» . مجازاتها شروع میشود
است که نسل بشر را حفظ کند و به ستمکاران مهلت دهد. 3. مهلتهاي خدا نیز سرآمدي دارد که تغییرناپذیر است. *** قرآن
. کریم در آیهي شصت و دوم سورهي نحل به دروغپردازي مشرکان و سرنوشت عذابآلود آنان اشاره میکند و میفرماید: 62
وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَی لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ و (کافران) آنچه را که ناخوش
دارند، براي خدا قرار میدهند؛ و زبانهایشان دروغپردازي میکند که نیکی، تنها براي آنان است؛ قطعاً آتش فقط براي آنان است؛
1. در آیهي 56 همین سوره بیان شد که و آنان پیشگامان (دوزخ) اند. نکتهها و اشارهها:ص: 274
مشرکان دختران را دوست ندارند و آنها را براي خدا قرار میدهند، اما پسران را که دوست دارند براي خود قرار میدهند. در این
آیه نیز به همان مطلب اشاره شده است، ولی تعبیرات در این آیه مفهومی گستردهتر دارد و شامل هر چیزي میشود که آنان دوست
ندارند. همانطور که در جامعه میبینیم، پیدایش فرزندان بیمار و ناقص را خواست خدا میدانند، اما وجود فرزندان سالم و نیکو را
حُسنی در این آیه، یا عاقبت و فرجام نیکوست، یعنی مشرکانی که معتقد به معاد بودند » حاصل تلاش خود میپندارند. 2. مقصود از
صفحه 80 از 115
بیان میکردند یا به صورت گزارهي شرطی میگفتند که در رستاخیز پاداشهاي نیکو در انتظار ماست؛ و یا مقصود همان نعمت
«2» سیاق آیه با تفسیر اول سازگارتر است. 3. مشرکان مدعی نیک فرجامی خود هستند «1» . پسران است که آن را نیکو میدانستند
ولی دروغ میگویند؛ زیرا اعمال زشت آنان (همچون زنده به گور کردن دختران و تهمت زدن بر خدا)، چنین پاداشی را به دنبال
ندارد. آموزهها و پیامها: 1. آنچه را دوست ندارید به خدا نسبت ندهید. 2. فرجام مشرکان دروغپرداز، آتش است. *** قرآن کریم
. در آیهي شصت و سوم سورهي نحل به ولایت شیطان بر برخی ملتهاي پیشین و فرجام کار آنها اشاره میکند و میفرماید: 63
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَآ إِلَی أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطنُ أَعْملَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌص:
275 به خدا سوگند، یقیناً به سوي امتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم؛ و [لی شیطان کارهاي آنان را در نظرشان
آراست؛ و امروز او سرپرست آنان است؛ و عذاب دردناکی براي آنهاست! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به پیامبر اسلام صلی الله
علیه و آله دلداري میدهد که فقط مشرکان عرب نیستند که با تو ستیز و لجاجت میکنند، ملتهاي پیشین نیز با پیامبرانشان چنین
میکردند. 2. این آیه ریشهي مخالفت افراد با پیامبران الهی را همان وسوسههاي شیطان میداند. شیطان گاهی زشتترین کارها را
در نظر انسان آراسته و نیکو جلوه میدهد؛ مثلًا زنده به گور کردن دختران را حمایت از ناموس و حفظ آبروي قبیله و نوعی افتخار
حقوق » و « کمک به صلح » معرفی میکند. همانطور که در جهان ما بدترین جنایتها و غارتگريها در قالبها و تعبیرات زیباي
یا عصر پیامبر صلی الله علیه و آله است که مشرکان همچون ملتهاي فریب خوردهي قبلی، « الیَوم » انجام میگیرد. 3. مقصود از « بشر
پیرو شیطان شدند، به طوري که شیطان سرپرست آنها گردید و بر آنان ولایت یافت. و یا آن است که هنوز بازماندگان امتهاي
منحرف پیشین وجود دارند و شیطان بر آنها مسلط است. 4. از این آیه و آیات دیگر قرآن استفاده میشود که انسان هم میتواند
تحت ولایت و سرپرستی خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گیرد و هم میتواند شیطان را سرپرست خود سازد که هر کدام آثار
خاص خود را دارد و انتخاب به عهدهي خود اوست، که آیا ولایت خدا را بپذیرد، یا ولایت شیطان و شیطانصفتان را. 5. در این
قسم یاد کرده است. این سوگند اهمیت مطلب را روشن میسازد.ص: « اللَّه » آیه خدا به نام مقدس
276 آموزهها و پیامها: 1. مخالفت با رهبران الهی در طول تاریخ بشر وجود داشته (و چیز تازهاي نیست). 2. شیطان از راه زیبا جلوه
دادن اعمال، انسانها را منحرف میسازد. 3. وسوسههاي شیطانی مقدمهي ولایت و سلطهي اوست. 4. فریب شیطان را نخورید که
فرجام رهروان او، عذابی دردناك است. 5. توجه داشته باشید که چه کسی را سرپرست خود میسازید. *** خداي متعال در آیهي
شصت و چهارم سورهي نحل به هدف نزول قرآن و هدایتگري و رحمتگري آن اشاره میکند و میفرماید: 64 . وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ
الْکِتبَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُديً وَرَحْمَ ۀً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ و کتابِ (قرآن) را بر تو فرو نفرستادیم مگر براي این که آنچه را
. در آن اختلاف کردند، براي آنان روشن کنی؛ و رهنمود و رحمتی باشد براي گروهی که ایمان میآورند. نکتهها و اشارهها: 1
قرآن به اختلافات بشر خاتمه میدهد؛ وسوسههاي شیطان و پردههاي نفس فریبنده را از چهرهي حقایق کنار میزند و اختلافاتی را
که در سایهي هوسها پدید آمده برمیچیند و نور هدایت و رحمت آن همه جا را روشن میسازد. 2. در این آیه اشاره شده که
این «1» . هدایت و رحمت قرآن براي مؤمنان است، اما در برخی آیات دیگر آمده است که هدایت قرآن براي همهي مردم است
اختلاف تعبیر به خاطر آن است که هدایت قرآنی مراتبی دارد؛ برخیص: 277 مراتب آن براي عموم
مردم است اما درك مراتب عالی هدایت و رحمت قرآن نیاز به زمینهسازي درونی و ایمان دارد. آموزهها و پیامها: 1. یکی از
اهداف نزول قرآن، پایان دادن به اختلافات است. 2. هدایتگري و رحمتگري از اهداف قرآن است. 3. شرط دریافت برخی مراتب
هدایت و رحمت قرآن، ایمان به خداست. ***
نشانه هاي خدا
صفحه 81 از 115
قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم سورهي نحل به نشانههاي خدا در نزول باران و حیات مجدد زمین اشاره میکند و میفرماید:
65 . وَاللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ و خدا از آسمان، آبی فرو فرستاد؛ و با آن
. زمین را، پس از مردنش زنده نمود؛ قطعاً در آن [ها] نشانهاي است براي گروهی که گوش شنوا دارند. نکتهها و اشارهها: 1
در اصل به معناي جهت بالاست و در این جا نیز به معناي بالا یا جوّ اطراف زمین است. 2. قرآن کریم در آیات متعددي به « آسمان »
چرخهي آب در طبیعت و فرآیندهاي آن اشاره کرده است، تا از طریق طبیعتشناسی انسان را به خداشناسی برساند و حسّ
سپاسگزاري در برابر نعمتها را در انسانها زنده کند. 3. قرآن کریم در آیات متعددي به مسئلهي حیات زمین اشاره کرده است تا
انسان بنگرد که چگونه زمینهاي خشک و مرده، با بارش باران، دوباره زنده میشوند و گیاهان را پرورش میدهند و این یکی از
شاهکارهاي آفرینش الهی است که هم نشانهي قدرت، علم و عظمت خداست و همص: 278
نشانهاي براي امکان معاد است. 4. در این آیه بارش باران به خدا نسبت داده شده است؛ با این که این یک امر طبیعی است که در
چرخهي گردش آب در طبیعت صورت میگیرد، اما از آن جا که وجود همهي عوامل و اسباب آن را خدا ایجاد کرده و در اختیار
خداست، نتایج آنها نیز به او نسبت داده میشود، یعنی ارادهي الهی از طریق اسباب عادي تحقق مییابد. 5. هر کس گوش شنوا
داشته باشد، از آیات الهی پند میگیرد و نواي الهی را در بارش باران میشنود. آموزهها و پیامها: 1. با طبیعتشناسی به خداشناسی
برسید. 2. گوش شنوا داشته باشید تا نشانههاي خدا را درك کنید. 3. آب مایهي حیات زمین است (پس قدر آن را بدانیم). ***
قرآن کریم در آیهي شصت و ششم سورهي نحل به نشانههاي خدا در نظام شیرآوري حیوانات اشاره میکند و میفرماید: 66 . وَإِنَّ
لَکُمْ فِی الْأَنْعمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَآئِغاً لِّلشرِبِینَ و قطعاً در (وجود) دامها، براي شما عبرتی
است: از آنچه در شکم آنهاست، از میان غذاهاي هضم شده و خون، شیري خالص به شما مینوشانیم که براي نوشندگان
به معناي غذاي هضم شدهي درون معده است که مواد حیاتی آن جذب بدن و تفالههاي آن « فَرْث » . گواراست. نکتهها و اشارهها: 1
2. شیر از غدههاي مخصوصی که درون پستانها قرار دارد تراوش میشود و دفع میگردد.ص: 279
مواد اصلی خود را از خون میگیرد. یعنی این مادهي سفید رنگ تمیز و خالص، که یک غذاي کامل به شمار میآید، از میان
غذاهاي هضم شده و از لابلاي خون به دست میآید، ولی رنگ و بوي هیچ کدام از این مواد را ندارد، بلکه محصولی خالص، زیبا
و گوارا براي نوشندگان است. 3. شیر، حد وسط خون و غذاي هضم شده است؛ یعنی نه خون خالص است و نه غذاي هضم شدهي
خالص، بلکه برخی از مواد این دو را دارد و در پستان تغییراتی در برخی مواد آن به وجود آمده و رنگ آن تغییر یافته است و
حاوي انواع ویتامینها، مواد معدنی و مواد غذایی مفید دیگر است، که یک غذاي کامل به شمار میآید. 4. در این آیه بیان شده
که شیر خالص است؛ یعنی مواد آن جذب بدن میشود و مانند غذاهاي معمولی نیست که زایدات داشته باشد. البته برخی مفسرین
باشد. و این واژه اشاره به تأثیرات « پیوند » در این جا یکی از معانی لغوي آن، یعنی « خالص » احتمال دادهاند که مقصود از واژهي
5. در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که تنها «1» . مفید شیر در استخوانبندي و پیوند استخوانی انسانهاست
و نیز در احادیث آمده که شیر عقل انسان را زیاد میکند و ذهن را صفا «2» . چیزي که میتواند جاي آب و غذا را بگیرد، شیر است
تفسیر قرآن مهر جلد «3» . میبخشد و چشم را روشنتر، فراموشی را بر طرف، قلب را تقویت و پشت انسان را محکم میسازد
6. در این آیه اشاره شده که فرآیند شیرسازي و نظام دقیق آن نشانهاي از قدرت، علم و عظمت خداست که براي یازدهم، ص: 280
انسانها آموزنده و عبرتانگیز است. آموزهها و پیامها: 1. به چهارپایان نظر کنید و عبرت بگیرید. 2. از نظام شیرآوري حیوانات،
درس خداشناسی بیاموزید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي نحل به نشانههاي خدا در محصولات متفاوت انگور و
خرما اشاره کرده، میفرماید: 67 . وَمِن ثَمَرتِ النَّخِیلِ وَالْأَعْنبِ تَتَّخِ ذُونَ مِنْهُ سَ کَراً وَرِزْقاً حَسَ ناً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ و از
محصولات درختان خرما و انگورها، [شراب مستیبخش و روزي نیکو از آن [ها] میگیرید؛ قطعاً در آن [ها]، نشانهاي است براي
صفحه 82 از 115
در این آیه به معناي مُسکرات و مشروبات الکلی است که از « سَ کَر » گروهی که خردورزي میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
2. در این آیه «1» . انگور یا خرما به دست میآید و نوشیدن آن عقل انسان را موقتاً زایل میسازد؛ یعنی باعث سُکر و مستی میشود
به غذاي نیکویی اشاره شده که از خرما و انگور به دست میآید؛ یعنی انسان میتواند با استفاده از انگور، آبمیوه و شیره غذاهاي
نیرو بخش تهیه کند؛ همانطور که از خرما، شیرهي مقوّي تهیه میشود. 3. خرما و انگور میتوانند محصولات متفاوتی در اختیار
بشر قرار دهند؛ یعنی انسان هم میتواند از آنها غذاهاي نیکو تهیه کند و هم میتواند از آنهاص: 281
سوء استفاده کند و غذاهاي زیان بخش و مست کننده تهیه نماید. این تعبیرات آیه از اولین اخطارهاي قرآن در مورد محکومیت و
آموزهها و پیامها: 1. چیزهاي مست کننده، غذاي نیکویی نیست. 2. مسئول سوء استفاده از خرما و انگور «1» . ممنوعیت شراب است
خود انسانها هستند. 3. خردورزان در محصولات متفاوت درختان، نشانههاي خدا را میبینند. 4. از گیاهشناسی به خداشناسی
برسید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هشتم سورهي نحل به الهام خدا به زنبور عسل و شگفتیهاي خانهسازي آن اشاره کرده،
میفرماید: 68 . وَأَوْحَی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِ ذِي مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ و پروردگارت به زنبور عسل وحی (:
. از بخشی از کوهها و از درختان و از آنچه داربست میکنند، خانههایی برگزین؛ نکتهها و اشارهها: 1 » : الهام غریزي) نمود که
در اصل به معناي اشارهي سریع و مخفیانهي « وحی » . زنبور عسل) نامیده شده است. 2 ) « نحل » ، سورهي نحل به مناسبت همین آیه
که به سوي « وحی تشریعی » ( سخن است و در قرآن کریم در معانی مختلفی به کار رفته است که برخی از آنها عبارتاند از: الف
الهام » ( ج «1» . که در داستان زکریا آمده است « اشاره » (ص: 282 ب «2» . پیامبران فرستاده میشد
همانطور که در این ،« الهام غریزي ناخود آگاه » ( د «2» . که به سوي اولیاي الهی، همچون مریم و مادر موسی فرستاده شد « آگاهانه
3. هر چند وحی به صورت الهام غریزي، مخصوص زنبور عسل نیست و در تمام حیوانات «3» . آیه در مورد زنبور عسل آمده است
وجود دارد، اما در قرآن به این مطلب به صورت ویژه اشاره شده است تا توجه انسان را به زندگی عجیب و نظم فوق العاده و
غریزي این حیوان جلب کند. 4. در این آیه قبل از هر چیز به خانهسازي زنبور عسل اشاره شده است. مسکن مناسب از اساسیترین
نیازهاي زندگی است. ساختمانهاي شش ضلعی و منظم کندوهاي زنبور عسل، از عجیبترین برنامههاي مهندسی این حیوان است،
که میلیونها سال است به همین شکل ساخته میشود. 5. خانهي زنبور عسل بهتر است در مکان بلندي همچون کوه یا درخت یا
داربست باشد، تا بهخوبی بتواند از آن استفاده کند؛ و شاید از مقدم شدن کوهها، بتوان استفاده کرد که بهترین عسلها، عسل
کوهستان است. آموزهها و پیامها: 1. اعمال حیوانات بر اساس الهام و غریزهاي است که خدا در نهاد آنها قرار داده است. 2. از
حشرهشناسی به خداشناسی برسید. 3. در خانهسازي زنبور عسل تفکر کنید و نشانههاي خدا را در آن بیابید. تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 283 *** قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي نحل باز هم به نشانههاي خدا در زندگی زنبور عسل و شفا
بخشی عسل اشاره کرده، میفرماید: 69 . ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْونُهُ فِیهِ
از «. شِفَآءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ سپس از همه محصولات بخور و راههاي پروردگارت را فروتنانه بپیماي
شکمهایشان نوشیدنی (: عسل) بیرون میآید که رنگهایش متفاوت [و] در آن براي مردم درمانی است؛ قطعاً در آن [ها] نشانهاي
در اصل به معناي رام و تسلیم است؛ یعنی زنبوران عسل رام و « ذُلَل » . است براي گروهی که تفکّر میکنند! نکتهها و اشارهها: 1
پژوهشهاي حشره شناسان نشان داده که صبحگاهان «1» . فروتنانه به راه خود میروند و یا این که راهی رام و هموار را میپیمایند
گروهی از زنبوران عسل، گلها و مناطق آنها را شناسایی میکنند و به کندو بازمیگردند و به اطلاع دیگران میرسانند و جهت این
راهها را به شیوههایی همچون پراکندن بوي مخصوص، نشانهگذاري میکنند تا به راحتی زنبوران دیگر بروند و از گلها استفاده
2. در این آیه اشاره شده که زنبوران عسل از همهي محصولات، یعنی مواد قندي بُن گلها و نیز از تخمدان گلها و «2» . کنند
3. عسل از درون شکم زنبوران عسل بیرون میآید. حشرهشناسان برآناند «3» . دمبرگها و میوهها استفاده میکنند تا عسل بسازند
صفحه 83 از 115
که زنبوران عسل، شیرههاي گلها را به برخی از حفرههاي درون بدنص: 284 خود میفرستند و
مانند یک کارخانهي شیمیایی کوچک، تحوّلاتی در آنها ایجاد میکنند و عسل میسازند. 4. عسلها داراي رنگهاي متفاوتی
هستند (قهوهاي، نقرهاي، زرد، شفاف، تیره و ...) که این تفاوت رنگها به خاطر تنوّع موادي است که از آنها استفاده میکنند و
مناسب ذوقهاي مختلف انسانها نیز هست و در تحریک اشتها مؤثر است. 5. عسل شفابخش است. این مطلبی است که دانشمندان
و متخصصان تغذیه بر آن پافشاري دارند و تصریح میکنند که از طرفی عسل، غذایی نیروبخش و زودجذب است که عامل رفع
خستگی و داراي مواد غذایی، ویتامینها و مواد معدنی بسیار مفید است. و از طرف دیگر، خواص درمانی زیادي دارد و در بهبود
بسیاري از بیماريها مؤثر است؛ از جمله در مورد برخی بیماريهاي معده، روده، برخی ناراحتیهاي عصبی و حتی در مورد برخی
البته باید توجه کنیم که شفابخش بودن عسل به صورت نوعی است؛ یعنی نوع «1» . بیماريهاي پوستی و لطافت آن مؤثر است
عسلها براي نوع انسانها فواید شفابخشی دارند، اما ممکن است در موارد استثنایی به خاطر شرایطی خاص، یا در زمانی و یا براي
فردي خاص عوارض جانبی داشته باشد که تشخیص این امور با پزشکان است؛ همانطور که برخی داروها در برخی شرایط مضرّ
است. 6. آیهي شصت و پنجم این سوره نزول باران را نشانهي خدا معرفی کرد، براي گروهی که گوش شنوا دارند؛ یعنی صداي
ریزش باران هم کافی است که انسان را بیدار کند.ص: 285 و آیهي شصت و هفتم تفاوت
محصولات خرما و انگور را نشانهي خدا معرفی کرد براي گروهی که تعقّل میکنند؛ یعنی درك این مطلب نیاز به خردورزي دارد.
و آیهي شصت و نه مطالعه در حالات زنبور عسل را نشانهي خدا معرفی کرد براي کسانی که تفکر میکنند؛ یعنی درك عظمت
آفرینش در نظام عجیب زندگی زنبور عسل و شفابخشی شهد آن، نیاز به خردورزي عمیق ندارد بلکه تفکري در مورد آن کافی
است. آموزهها و پیامها: 1. در رفتار زنبور عسل و شهد عسل آن تفکر کنید تا نشانههاي خدا را ببینید. 2. عسل براي انسانها خواص
درمانی دارد. *** قرآن کریم در آیهي هفتادم سورهي نحل به نشانههاي علم و قدرت خدا در آفرینش، مرگ و پیري اشاره کرده،
میفرماید: 70 . وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّیکُمْ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لَایَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ و خدا شما را
آفرید، سپس (جان) شما را به صورت کامل میگیرد؛ و از شما کسی است که به خوارترین (دوران) عمر برگردانده میشود، تا بعد
همان بخشی از عمر انسان « ارذَل العُمر » از آگاهی هیچ چیزي نداند؛ براستی که خدا دانايِ تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
است که پست و نامطلوب است؛ یعنی دوران کهولت انسان که ناتوانی و فراموشی وجود او را فرا میگیرد و به حالات دوران
90 و یا 95 سالگی دانستهاند، ولی ، طفولیت بازمیگردد و نمیتواند نیازهاي شخصیاش را برآورد. برخی مفسران آن را سن 75
2. نشانههاي خدا «1» . سن کهولت در افرادص: 286 مختلف، متفاوت است و اندازهي خاصی ندارد
را در نعمتها و دگرگونیهاي آنها جست و جو کنید که نعمت حیات و عمر را میدهد و به هر کس هر اندازه بخواهد میدهد و
هرگاه صلاح بداند باز پس میگیرد؛ چراکه او دانا و تواناست. 3. عمر مفید انسان دوران آگاهی است که معمولًا در جوانی و
آموزهها و پیامها: «2» . میانسالی است، اما دوران کهنسالی بعضی افراد، همراه با فراموشی، و کم فایدهترین دورهي عمرشان است
1. مرگ و حیات به دست خداست. 2. به نشانههاي قدرت و علم خدا در دگرگونیهاي عمر خود توجه کنید. 3. عمر طولانی
برخی مشکلات را نیز به دنبال دارد (و براي همه مطلوب و مفید نیست). *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و یکم سورهي نحل به
نعمت رزقهاي متفاوت و بخل و ناسپاسی برخی انسانها اشاره کرده، میفرماید: 71 . وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْ َ ض کُمْ عَلَی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا
بر برخی ،« روزي » الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدّي رِزْقِهِمْ عَلَی مَا مَلَکَتْ أَیْمنُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَآءٌ أَفَبِنِعْمَ ۀِ اللَّهِ یَجْحَ دُونَ و خدا برخی از شما را در
[دیگر] برتري داد؛ و [لی کسانی که برتري داده شدهاند، رزقشان را به آنچه (از بردگان) که آنان مالکند، نمیدهند، پس آنان در
آن یکسان شوند؛ و آیا نعمت خدا را انکار میکنند؟!ص: 287 نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران
احتمال دادهاند که این آیه اشاره به برخی اعمال مشرکان باشد که سهمی از اموال خود را براي بتهاي سنگی و چوبی قرار
صفحه 84 از 115
2. در این آیه به تفاوت انسانها در رزق اشاره شده است. «1» . میدادند اما حاضر نبودند چیزي در اختیار بردگان خویش قرار دهند
این تفاوتها به معناي تبعیض ناروا و غیرعادلانه نیست و این مطلب با توجه به دو نکته روشن میشود: الف) تفاوتهاي انسانها
گاهی در اثر ستمکاري و استثمار گروهی در جامعه است- که از نظر اسلام محکوم است- و گاهی در اثر تفاوت استعدادهاست.
که این آیه به همین بخش دوم تفاوتها اشاره میکند، و این تفاوت استعداد انسانها گاهی اکتسابی است و گاهی هم از «2»
مواهب الهی است. ب) جامعهي انسانی همچون اندام یک انسان یا بوته است که همدیگر را تکمیل میکنند و قسمتهاي مختلف
آن یکدیگر را یاري میرسانند؛ به طوري که اگر همهي این اعضا و قسمتها یکسان بود، کارکرد آن مشکل یا متوقف میشد؛
پس تفاوتهاي میان انسانها و استعدادهاي آنان لازمهي به وجود آمدن جامعهاي کامل و کارآمد و به مقتضاي حکمت الهی
است. 3. اسلام بر آن است که از افراط و تفریطهاي انسانها جلوگیري کند؛ از این روست که میبینیم گاهی براي پایان دادن به
حرص و دنیاپرستی برخی انسانها میفرماید: روزي به دست خداست و سهم هر کس را تعیین کردهاند. و گاهی براي تشویق انسان
تفسیر «3» . به تلاش و جلوگیري از تنبلی میفرماید: هر کس براي روزي خانوادهاش تلاش کند، همانند مجاهدان در راه خداست
4. در این آیه با نکوهش تنگ نظري و بخل، انسانها را به مساوات و مواسات سفارش میکند؛ قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 288
یعنی انسان مسلمان به عنوان یک برنامهي اسلامی، باید تلاش کند تا میان خود و زیردستانش تا حد امکان مساوات را رعایت کند.
5. در احادیث روایت شده که ابوذر گفت از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: زیردستان شما برادران شما هستند؛ از «1»
آموزهها و پیامها: 1. تفاوت بین رزق انسانها، از «2» . آنچه میپوشید به آنان بپوشانید و از آنچه میخورید به آنان بخورانید
برنامههاي حکیمانهي الهی است. 2. امداد رسانی و رعایت مساوات با زیردستان یک برنامهي قرآنی است. 3. امدادرسانی کنید که
کمک نکردن به دیگران، کفران نعمت الهی است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي نحل به نعمت همسران و
فرزندان و ناسپاسی برخی انسانها اشاره کرده، میفرماید: 72 . وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوجاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوجِکُم بَنِینَ
وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبتِ أَفَبِالْبطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَ ۀِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ و خدا براي شما از (جنس) خودتان همسرانی قرار داد؛ و از
همسرانتان براي شما پسران و نوادگانی مقرر کرد؛ و از پاکیزهها به شما روزي داد؛ پس آیا به باطل ایمان میآورند، و آنان نعمت
خدا را انکار میکنند؟!ص: 289 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که یکی از نعمتهاي
در اصل به معناي « حَفَدةً » . الهی همسرانی هستند که از جنس خود انسان و مایهي آرامش روح و جسم و عامل بقاي نسل بشرند. 2
کسی است که بدون انتظار و با سرعت همکاري میکند. در این آیه مقصود داماد، نوهها یا نوهي دختري یا فرزندان بزرگ و یا
که نعمت بزرگی از نظر معنوي و مادي است. 3. مقصود از «1» هرگونه یاور است، هر چند اکثر مفسران به معناي نوه گرفتهاند
روزيهاي پاك و پاکیزه، هر گونه روزي پاکیزهي مادي یا معنوي، فردي یا اجتماعی است که همه، نعمتهاي الهی است و
سرچشمهي همهي آنها خداست. آموزهها و پیامها: 1. خدا به نیازهاي روانی و جسمانی شما توجه دارد و همسران همسنخ و
روزيهاي پاکیزه به شما میدهد. 2. همسر، فرزند و غذاي نیکو از نعمتهاي الهی است. 3. نسبت به نعمتهاي الهی ناسپاسی
نکنید و باطلگرا نشوید. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و سوم و هفتاد و چهارم سورهي نحل با اشاره در مورد پرستش معبودانِ
ناتوان و ناآگاهی افراد در مورد شبیه قرار دادن براي خدا هشدار میدهد و میفرماید: 73 و 74 . وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَایَمْلِکُ
لَهُمْ رِزْقاً مِّنَ السَّموتِ وَالْأَرْضِ شَیْئاً وَلَا یَسْتَطِیعُونَ* فَلَا تَضْ رِبُواْ لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 290 و غیر از خدا، چیزي را میپرستند که هیچ رزقی را از آسمانها و زمین براي آنان مالک نیستند؛ و توان (این کار را نیز)
ندارند.* پس براي خدا مثلها (ي ناروا) نزنید! [چرا] که خدا میداند، و شما نمیدانید. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان با این پندار به
دنبال پرستش بتها میرفتند که آنها را در سرنوشت و سود و زیان خود مؤثر میدانستند. در این آیه بیان شده که بتها و معبودان
دروغین، هیچ گونه تأثیري در سرنوشت انسان و روزي آسمانی و زمینی او ندارند و حتی توانایی دخالت در این امور را ندارند،
صفحه 85 از 115
پس آنها شایستهي پرستش نیستند. 2. در این آیه به روزيهاي آسمانی همچون باران، نور آفتاب و نیز روزيهاي زمینی همچون
انواع میوهها و ماهیها اشاره شده که وجود همهي آنها به دست خداست و معبودهاي ناتوان نقشی در ایجاد و پرورش آنها ندارند.
مفسران در مورد مقصود این جمله چند احتمال دادهاند: الف) این جمله اشاره به «. براي خدا مَثَل نزنید » 3. در این آیه آمده که
مَثَلهاي غیر صحیح مشرکان دارد؛ براي مثال میگفتند: ما شایستهي پرستش خدا نیستیم، پس به سراغ بتها میرویم؛ مانند کسی
که به سلطان دسترسی ندارد و به سراغ وزراي او میرود. این در حالی است که خدا در همه جا حضور دارد و در همه جا میتوان
با او مناجات کرد، پس همچون سلاطین دور از دسترس نیست. ب) این جمله اشاره به تشبیههایی است که در مورد صفات خدا
میشود؛ یعنی صفات نامحدود او را با صفات محدود بندگان مقایسه کردن و شبیه دانستن، که عامل دوري از شناخت او میشود؛
چرا که حتی تشبیه به نور وص: 291 امثال آن از جنبهاي مفید است و از جهاتی ناقص و «1»
نارساست. البته مانعی ندارد که این آیه اشاره به هر دو معنا باشد. 4. در این آیه اشاره شده که انسان آگاهی کامل به ذات و صفات
خدا ندارد؛ از این رو در تشبیهات خود، به تفاوتها توجه نمیکند و ناآگاهانه چیزهایی را به خدا نسبت میدهد. آموزهها و پیامها:
1. معبود باید رازق و توانا باشد. 2. خدا را به چیزهاي محدود تشبیه نکنید. 3. سرچشمهي تشبیههاي ناروا در مورد خدا، جهل بشر
. است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و پنجم سورهي نحل در مثالی جالب، افراد مؤمن و کافر را مقایسه میکند و میفرماید: 75
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَّمْلُوکاً لَّایَقْدِرُ عَلَی شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَ ناً فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرّاً وَجَهْراً هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا
یَعْلَمُونَ خدا مثلی زده: بردهاي زر خرید، که توانایی بر هیچ چیزي ندارد، و شخص (آزاده باایمان) ي را که از جانب خود، روزيِ
نیکو به او روزي کردهایم، و او پنهانی و آشکارا، از آن (در راه خدا) مصرف میکند، آیا (این دو نفر) مساویند؟! ستایش
مخصوصِ خداست؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان همانند بردهي مملوکی هستند که توانایی هیچ کاري را
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 292 ندارد؛ بندهاي که زیر چنگال مولایش اسیر است و محدودیت در قدرت و حرکت دارد و
. حتی نمیتواند در اموال خود تصرف نماید. آري؛ مشرکان که بندگی خدا را نمیکنند، در عوض بنده و اسیر دیگران هستند. 2
این آیه مؤمنان را به افراد ثروتمندي تشبیه کرده که همگان از امکانات آنان بهرهمند میشوند. مؤمن انسان آزادهاي است که فقط
3. در این آیه اشاره شده که سرچشمهي شرك ناآگاهی است و گرنه «1» . فرمان خدا را اطاعت میکند و اسیر بندگان نیست
مشرکان متوجه میشدند که همهي کمالات از خداست، پس ستایش مخصوص اوست و دیگران شایستهي پرستش نیستند. آموزهها
و پیامها: 1. بندگی مردم با آزادگی در راه خدا یکسان نیست. 2. سرچشمهي انحراف از مسیر حق، جهل است. 3. برخی مطالب را
با مثال و مقایسه به دیگران آموزش دهید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و ششم سورهي نحل، با مثالی دیگر رفتارهاي مؤمنان و
کافران را به تصویر میکشد و میفرماید: 76 . وَضَ رَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَ دُهُمَآ أَبْکَمُ لَایَقْدِرُ عَلَی شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَی مَوْلَیهُ أَیْنَمَا
یُوَجِّهْهُ لَایَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِي هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَی صِ رطٍ مُّسْتَقِیمٍ و خدا مثل (دیگر) ي زده: دو مردي که یکی از آن دو،
گنگ مادرزادي است که توانایی بر هیچ چیزي ندارد، و او سَر باري بر سرپرستش میباشد، هر جا که او را متوجه (کاري) میکند،
هیچ خیري (به همراه) نمیآورد، آیا او و کسی که به عدالت فرمان میدهد و خود بر راهی راست است، یکسانند؟! تفسیر قرآن مهر
جلد یازدهم، ص: 293 نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان و بتپرستان مانند افرادي هستند که گُنگ مادرزاد، ناتوان و سربارِ سرپرست
خویشاند و کسانی که هر گاه به دنبال کاري بروند، هیچ گام مثبتی بر نمیدارند. 2. مؤمنان همچون انسانی آزادهاند که زبانی
گویا دارند و مردم را با شهامت به عدالت فرا میخوانند و برنامهي صحیح دارند و راه مستقیم را میپیمایند. یعنی او فردي ترسو و
بیشخصیت و کر و لال نیست، همانطور که کمخرد و ناتوان و بیتدبیر نیست. 3. مقایسهي مشرکان ناتوان با مؤمنان عدالتگرا،
فاصلهي زیاد آنها و تفاوت دو برنامهي توحید و شرك را روشن میکند. شرك دید انسان را محدود و همت و توان او را کم
میکند تا آن جا که همچون گنگ مادرزاد میشود؛ مشرك اسیر موهومات و سربار جامعه است و در هر مسیري گام نهد ناکام
صفحه 86 از 115
میشود. اما مؤمنان افرادي آزادهاند که طعم توحید و استقلال را چشیده و اصول دادگري را به کار میبندند و تفکري منطقی و
هماهنگ با نظام توحیدي آفرینش دارند. 4. در این آیه از میان تمام برنامههاي مؤمنان، بر عدالتگرایی و راه مستقیم آنها تأکید
شده است. این نشان میدهد که ریشهي سعادت انسانها در این دو مطلب است. 5. در احادیث اهل بیت علیهم السلام حکایت شده
برخی از مفسران، «1» . که مقصود این آیه از کسی که به عدالت فرمان میدهد، امام علی علیه السلام و امامان (از نسل او) هستند
تفسیر قرآن مهر جلد «2» . عدالتگرایان را به حمزه یا عمّار و در مقابل افراد گنگ مادرزاد را به ابو جهل و امثال او تفسیر کردهاند
یازدهم، ص: 294 البته این گونه احادیث و تفسیرها بیان مصداقهاي کامل یا مهم آیه است و دلیل بر انحصار نیست. آموزهها و
پیامها: 1. (مشرکان) ناتوان با مؤمنان عدالتگرا یکسان نیستند. 2. از شیوهي مقایسه و مثال براي تربیت افراد استفاده کنید. ***
قرآن کریم در آیهي هفتاد و هفتم سورهي نحل به علم و قدرت بیکران الهی و نزدیکی قیامت اشاره میکند و میفرماید: 77 . وَلِلَّهِ
غَیْبُ السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَمَآ أَمْرُ السَّاعَۀِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَ َ ص رِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و نهان آسمانها و زمین، فقط از آنِ
خداست؛ و کار ساعت (قیامت) جز همانند چشم بر هم زدن نیست، بلکه آن نزدیکتر است؛ [چرا] که خدا بر هر چیزي تواناست.
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان در زمینهي معاد جسمانی دو اشکال اساسی داشتند. آنان میگفتند: هنگامی که ما از دنیا رفتیم و
ذرات جسم ما پراکنده شد، چه کسی از این ذرات آگاه است و میتواند آنها را جمعآوري کند؟ این آیه با اشاره به علم بیکران
2. خدا پنهان آسمانها و زمین را میداند و همه جا و همیشه «1» . الهی و قدرت بیانتهاي او، به این اشکالات پاسخ داده است
حاضر است؛ بنابراین همه چیز براي او شهود است و از ذرات وجود شما هم اطلاع دارد. 3. خدا بر هر چیزي تواناست پس کار
قیامت براي او ساده است و درص: 295 فاصلهي یک چشم بر هم زدن یا نزدیکتر از آن میتواند
اشاره به کوتاهترین زمان ممکن در نظر انسانهاست، وگرنه در مورد کارهاي خدا « یک چشم بر هم زدن » معاد را برپا کند. 4. تعبیر
اصلًا زمان مطرح نیست. آموزهها و پیامها: 1. برپایی رستاخیز براي خداي آگاه و توانا مشکل نیست. 2. انجام کارها براي خدا نیاز
به زمان ندارد. 3. به علم و قدرت بیکران الهی توجه کنید (و اشکالات منکران معاد را پاسخ دهید). *** قرآن کریم در آیهي
هفتاد و هشتم سورهي نحل به ابزارهاي شناخت و به نعمت آگاهی اشاره میکند و میفرماید: 78 . وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهتِکُمْ
لَاتَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصرَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و خدا شما را از شکمهاي مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ
. چیزي نمیدانستید؛ و براي شما، گوش و چشمها و دلها [ي سوزان قرار داد، تا شاید شما سپاسگزاري کنید. نکتهها و اشارهها: 1
انسان از محیط محدود و تاریک رحم مادر پا به محیط گستردهي این جهان گذاشت و هیچ چیز نمیدانست؛ یعنی انسان برخی
. علوم فطري و حقایق را بالقوه در وجود خویش دارد، اما آگاهی بالفعل ندارد و کمکم از وجود خویش و اطراف آگاه میشود. 2
در این آیه به سه ابزار مهم شناخت اشاره شده است: گوش که به وسیلهي آن صداها را میشنویم؛ چشم است که دیدنیها و
منظرههاص: 296 را با آن میبینیم و دل (و عقل) که مطالب خاص خود را درك میکند. 3. در این
آیه گوش قبل از چشم ذکر شده است؛ شاید به خاطر آن که گوش نوزادان زودتر فعالیت خود را آغاز میکند. 4. مقصود از واژهي
همان قلب است که حالت سوختگی و افروختگی دارد و به روح انسان از آن جهت فؤاد گویند که تحت تأثیر مسائل عاطفی، « فُؤاد »
میگویند که نوعی افروختگی و پختگی و « فؤاد » البته برخی مفسران برآناند که از آن جهت به قلب انسان «1» . دلسوزي میکند
5. شکر ابزارهاي شناخت را به جا «2» . تجزیه و تحلیل و ابتکار در آن است و به همین دلیل آن را به معناي عقل نزدیک میدانند
آورید. شکر هر نعمتی در به کارگیري صحیح آن است؛ یعنی شکر واقعی نعمت چشم و گوش آن است که با آنها گناه نکنیم و در
راه نیک و تحصیل علم از آنها استفاده کنیم و شکر نعمت عقل و دل تفکّر و توجه به خداست. آموزهها و پیامها: 1. ابزار شناخت،
چشم و گوش و دل (و عقل) است. 2. ابزارهاي شناخت، نعمتهاي الهی است؛ پس سپاس آنها را لفظاً و عملًا به جا آورید. ***
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 297 قرآن کریم در آیهي هفتاد و نهم سورهي نحل به نشانههاي خدا در پرواز پرندگان اشاره
صفحه 87 از 115
میکند و میفرماید: 79 . أَلَمْ یَرَوْاْ إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّرتٍ فِی جَوِّ السَّمَآءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ آیا به سوي
پرندگان نظر نمیکنند؟ در حالی که در هواي فراز آسمان رام شده [و] جز خدا آنها را نگاه نمیدارد؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایی
یا بخشی از هوایی است که دور زمین را « هوا » در لغت به معناي « جَوّ » . است، براي گروهی که ایمان میآورند. نکتهها و اشارهها: 1
. در اصل به معناي جهت بالا و در این جا به معناي فراز زمین است که محل پرواز پرندگان است. 2 « سَماء » و «1» احاطه کرده است
پرندگان در جوّ زمین تسخیر شده و رام هستند؛ خدا خاصیتی در هوا قرار داده و نیرویی به پرندگان داده که بتوانند بر خلاف قانون
جاذبه در هوا پرواز کنند، اما به هر کجا که بروند در قبضهي قدرت الهی و رام او هستند. 3. خداست که پرندگان را در آسمان نگه
میدارد؛ اوست که به پرندگان شکل مخصوص و نیروي پرواز داده است. 4. ساختمان دوکی شکل و هماهنگ بدن پرندگان که
مقاومت هوا را بر ایشان به حداقل میرساند و پرهاي سبک و تو خالی و سیستم منظم بالها و ساختمان مخصوص دم و قدرت زیاد
دید آنها و پرورش جنین در خارج از بدن، همگی زمینهي پرواز پرندگان را فراهم ساخته و قدرت و علم آفریدگار را به نمایش
5. در پرواز پرندگان نشانههایی براي مؤمنان است؛ زیرا آنان به این امورص: 298 «2» . گذاشته است
با دقت مینگرند و به تجزیه و تحلیل آنها میپردازند و در نتیجه، ایمانشان قويتر میگردد. آموزهها و پیامها: 1. از پرندهشناسی به
خداشناسی برسید. 2. در نظام پرواز پرندگان مطالعه کنید و نشانههاي حق را ببینید. 3. پرندگان و پروازشان در قبضهي قدرت
خدایند. *** قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي نحل به نعمت الهی آرامش خانهها و فواید چهارپایان اشاره کرده، میفرماید:
80 . وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَ کَناً وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ الْأَنْعمِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَهَا یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَیَوْمَ إِقَامَتِکُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا
وَأَشْعَارِهَآ أَثثاً وَمَتعاً إِلَی حِینٍ و خدا براي شما از خانههایتان (مایه) آرامش قرار داد؛ و از پوستهاي دامها خانههایی را براي شما
قرار داد که آن [ها] را روز مسافرتتان و روز اقامتتان، سبک مییابید؛ و از پشمهاي آنها و کُركهایشان و موهاي آنها، اثاث (منزل)
و کالایی تا زمانی [معیّن قرار داد]. نکتهها و اشارهها: 1. در سورهي نحل به حدود پنجاه نعمت مادي و معنوي الهی اشاره شده
نیز مینامند. بیان این نعمتها براي آن است که انسان خدا را بهتر بشناسد و « نعمتها » است؛ و از این رو این سوره را سورهي
به معناي اطاق یا خانه است و از آن جهت « بیت » جمع « بُیُوت » .2 سپاس او را به جا آورد.ص: 299
3. نعمت مسکن، از مهمترین «1» . که انسان معمولًا براي آرامش شبانه از خانه و اطاق استفاده میکند، به آن بِیْت گفتهاند
نعمتهاي الهی است که مایهي آرامش انسان است و بدون آن نعمتهاي دیگر گوارا نخواهد بود. 4. جالب این است که در این
یعنی خانه باید بخشهاي مختلف (همچون اتاق خواب، «2» ؛ آیه اشاره شده که بخشی از خانهها را محل آرامش قرار داد
آشپزخانه، انبار و ...) داشته باشد تا نیازمنديهاي مختلف انسان را تأمین کند. 5. بدن حیوانات داراي پوششهاي مختلف است؛
میگویند، موي برخی نرم است که به آن پشم یا صُوف گویند و برخی « شَ عْر » موي برخی از آنها خشن و خشک است که به آن
نرمتر و لطیف است که به آن کُرك یا وَبَر میگویند. این موها هر کدام براي مصرف خاصی است، یعنی از آنها فرش، لباس و
در اصل به معناي کثرت و درهم پیچیدگی است و مقصود از آن در این آیه، وسایل خانه است که معمولًا « اثاث » . خیمه میبافند. 6
در اصل به معناي هر کالایی است که انسان از آن بهره میبرد؛ البته برخی مفسران آن را اشاره به فرش یا « مَتاع » . زیاد است. 7
سرمایهي تجارت دانستهاند ولی به نظر میرسد که معناي آن مطلق است و اینها از مصادیق معناي آن است. 8. وسایل زندگی و
. بهرههاي دنیایی فنا شدنی است و تا پایان زندگی این جهان مفید است.ص: 300 آموزهها و پیامها: 1
سپاسگزار نعمت مسکن و فراوردههاي چهارپایان باشید. 2. خانه براي آرامش است (پس لازم است اتاق خوابی در آن در نظر
بگیرید). 3. وسایل زندگی خود را از مواد طبیعی، که از حیوانات تهیه میشود، انتخاب کنید. 4. زمان استفاده از نعمتهاي الهی
محدود است. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و یکم سورهي نحل به نعمت پناهگاههاي طبیعی و لباسهاي معمولی و حفاظتی
اشاره میکند و میفرماید: 81 . وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِللًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنناً وَجَعَلَ لَکُمْ سَربِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَربِیلَ
صفحه 88 از 115
تَقِیکُم بَأْسَ کُمْ کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ و خدا از آنچه آفریده است سایههایی براي شما قرار داده؛ و از کوهها براي
شما پناهگاههایی مقرر کرد؛ و براي شما پیراهنهایی قرار داده، که شما را از گرما حفظ میکند؛ و پیراهنهاي (زره پوش) که شما
را از سختی (جنگهاي) تان محافظت میکند؛ اینگونه نعمتش را بر شما تمام میکند، تا شاید شما تسلیم (فرمان او) شوید. نکتهها
و اشارهها: 1. در این آیه سایهها را یکی از نعمتهاي الهی برمیشمارد زیرا مانع تابش مستقیم نور و اذیت انسانها و حیوانات در
زمین میشوند. شب نیز از سایهي زمین به وجود میآید که مایهي آرامش است. 2. در این آیه پناهگاههاي کوهستانی و غارها،
یکی از نعمتهاي الهی شمرده شدهاند. اهمیت این پناهگاهها براي مسافران، صحرانشینان و کوهنوردان روشن میگردد که چگونه
به معناي پیراهن یا هر گونه لباس است. این آیه به برخی از فواید لباسها « سَرابیل » . آنها را از سرما و گرماي شدید حفظ میکند. 3
یعنی حفظ انسان و جلوگیري از گرما زدگی و سوختگی اشاره کرده است. این بیان نمونهاي است تا توجه انسان را به این نعمتها
و گرنه لباس مایهي زینت و آراستگی و وسیلهي حفاظت انسان از گرما و «1» جلبص: 301 کند
سرما و نیز گاهی وسیلهي دفاعی انسان است؛ مانند زرههاي قدیمی و لباسهاي ضد گلولهي امروزي. 4. در این آیه اشاره شده که
برخی مفسران گفتهاند که مقصود از نعمت در این آیه، نعمت آفرینش و تکامل عقل یا «. خدا نعمتش را بر انسانها تمام میکند »
البته روشن است که این گونه احادیث و تفسیرهاي مفسران، بیان «2» . توحید و یا نعمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است
مصداقهاي کامل یا روشن آیه است و مفهوم آیه منحصر به این موارد نیست و هر گونه نعمتی را شامل میشود. آموزهها و پیامها:
1. به نعمتهاي خدا توجه کنید، تا روح تسلیم در برابر حق در شما تقویت گردد (و سرکشی نکنید). 2. در مورد پدیدهي سایه و
پناهگاههاي طبیعی و انواع لباسها مطالعه کنید و نعمتهاي خدا را بشناسید. *** قرآن کریم در آیات هشتاد و دوم و هشتاد و سوم
سورهي نحل با اشاره به واکنش منفی برخی مردم، وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله را پیامرسانی معرفی میکند و میفرماید: 82 و
83 . فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلغُ الْمُبِینُ* یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکفِرُونَص: 302 و
اگر روي بر تافتند، پس فقط رساندن [پیام روشنگر و] آشکار بر عهده توست.* نعمت خدا را میشناسند، سپس آن را انکار
میکنند! در حالی که بیشترشان کافرند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیات به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلداري و تسلّی خاطر
میدهند که وظیفهي تو تنها پیامرسانی و روشنگري است؛ اگر زمینهي مساعدي در کسی بود میپذیرد و اگر آمادگی نداشت و
لجوج و کوردل بود تسلیم حق نمیشود. 2. منکران نعمتهاي الهی افراد ناآگاه و جاهل نیستند، بلکه صفات زشت دیگر، همچون
منکرانِ نعمتهاي الهی، ناسپاس « اکثر » . لجاجت، تعصب و آلودگی به شهوات و مادیات، سبب انکار نعمتهاي خدا شده است. 3
و کافرند. این تعبیر یا اشاره به آن است که اکثر آنان کافران لجوج و متعصب هستند و کمتر کسانی هستند که به اشتباه افتاده
باشند. و یا اشاره به آن است که با اکثریت آنان اتمام حجّت شده است و از این رو انکار آنان مستلزم کفر است، ولی اقلّیتی وجود
دارند که هنوز اتمام حجت بر آنها نشده است. 4. در این آیه بیان شده که وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله منحصر به تبلیغ و
پیامرسانی روشنگر است؛ البته از آن جا که سورهي نحل مکی است و این سخنان در برابر مشرکان گفته شده است، این انحصار
نسبی است، یعنی تو نسبت به رويگردانی مشرکان مکه وظیفهاي جز پیامرسانی نداري و نباید آنان را مجبور کنی که ایمان آورند،
نه بدین معنا که در محیطهاي دیگر و نسبت به افراد دیگر وظیفهي امر به معروف و نهی از منکر و دفاع و جهاد نداري. 5. در این
آیه اشاره شده که کافران نخست نعمت حق را میشناسند و آنص: 303 گاه مدتی گرفتار کشمکش
که در این آیه آمده معناي گستردهاي دارد و شامل تمام « نِعمت اللَّه » .6 «1» . درونی میشوند تا سرانجام آن را انکار میکنند
نعمتهاي مادي و معنوي و از جمله وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و هدایتهاي او میشود. 7. در احادیث از اهل بیت علیهم
و نیز در «2» امامان علیهم السلام هستند که مردم به وسیلهي آنها سعادتمند میشوند « نعمت » السلام حکایت شده که مقصود از
«3» . حدیث دیگري حکایت شده که مقصود ولایت امام علی علیه السلام است که برخی آن را شناختند و آگاهانه انکار کردند
صفحه 89 از 115
آموزهها و پیامها: 1. وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله پیامرسانی و روشنگري است. 2. پیام مبلغان دینی، روشنگر و آشکار باشد.
3. اکثریت منکران نعمتهاي الهی، گرفتار ناسپاسی و کفر میشوند. ***
رستاخیز
قرآن کریم در آیات هشتاد و چهارم و هشتاد و پنجم سورهي نحل به شاهدان قیامت و حالات کافران و ستمکاران در آن روز اشاره
کرده، میفرماید: 84 و 85 . وَیَوْمَ نَبْعَثُ مِن کُلِّ أُمَّۀٍ شَ هِیداً ثُمَّ لَایُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ* وَإِذَا رَءَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ الْعَذَابَ فَلَا
یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلَا هُمْ یُنظَرُونَص: 304 و (یاد کن) روزي را که از هر امتی گواهی (بر آنان) بر
میانگیزیم؛ سپس به کسانی که کفر ورزیدند، رخصت (سخن گفتن) داده نمیشود؛ و از آنان تقاضاي عذرخواهی نمیشود، (تا
مورد رضایت قرار گیرند).* و هنگامی که کسانی که ستم کردهاند، عذاب را ببینند، پس از (عذاب) آنان کاسته نمیشود؛ و آنان
مهلت داده نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. خدا از همهي حالات و کارها و افکار انسان آگاه است و نیازي به گواه آوردن در
رستاخیز ندارد، اما گواه آوردن در رستاخیز جنبهي روانی دارد و خود نوعی عذاب براي کافران است؛ چراکه شرمساري و رسوایی
آنان را زیادتر میکند. 2. در احادیث اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که براي هر امتی و زمانی امامی است که مردم با او
و در آیهي هشتاد و نهم همین سوره تصریح شده که پیامبر صلی الله علیه و آله شاهد امت اسلام است. 3. در «1» برانگیخته میشوند
رستاخیز به کافران اجازهي سخن گفتن داده نمیشود؛ چراکه در آن جا دست و پا و گوش و اعضاي دیگر بدن سخن میگویند و
گواهی میدهند؛ بنابراین حقیقتی باقی نمیماند تا کافران بازگو کنند. 4. رستاخیز، جاي اصلاح و پوزش خواهی از مظلومان و
. مؤمنان نیست، آن جا سراي بازتابهاي اعمال انسان است. آموزهها و پیامها: 1. در میان هر ملتی گواهی از خودشان وجود دارد. 2
در رستاخیز، با وجود شاهدان، دیگر جاي عذرتراشی و رضایتطلبی کافران نیست. 3. اعمال شما تحت نظارت شاهدي از میان
شماست (پس مراقب کردار خود باشید). 4. عامل عذاب رستاخیز، ستمکاري خود افراد است. 5. کیفر ستمکاران در رستاخیز،
تخفیف و تأخیر ندارد. ***ص: 305 قرآن کریم در آیهي هشتاد و ششم سورهي نحل به حالات
مشرکان و معبودهاي دروغین در رستاخیز و گفت و گوي آنان اشاره کرده، میفرماید: 86 . وَإِذَا رَءَا الَّذِینَ أَشْرَکُواْ شُرَکَآءَهُمْ قَالُواْ
رَبَّنَا هؤُلَآءِ شُرَکَآؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُواْ مِن دُونِکَ فَأَلْقَوْاْ إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکذِبُونَ و هنگامی که کسانی که شرك ورزیدند،
اي پروردگار ما! اینان شریکان ما هستند (همان) کسانی که (ما آنان را) غیر از تو ] » : شریکهاي (معبود) شان را ببینند، میگویند
نکتهها و «. که قطعاً شما دروغگویید » : و [لی شریکان به سوي آنان سخن پراکنی میکنند «(. همواره میخواندیم (و میپرستیدیم
زیرا از طرفی بتپرستان آنها را ؛« شریکان خدا » یاد شده نه « شریکان مشرکان » اشارهها: 1. در این آیه از معبودها و بتها با عنوان
شریک خدا میپنداشتند ولی هرگز شریک خدا نبودند از این رو به خود بتپرستان نسبت داده شدند؛ و از طرف دیگر، برخی
بتپرستان، بخشی از اموال خود را به بتها اختصاص میدادند و آنها را شریکان خود میدانستند. 2. معبودهاي دروغین و بتها نیز
در صحنهي رستاخیز ظاهر میشوند ولی از آن جا که قدرت بر سخن گفتن ندارند، شاید خدا به آنان سخنانی را القا میکند و آنها
3. مشرکان در رستاخیز تلاش میکنند که با مطرح کردن معبودها و بتها، گناه «1» . همان مطالب را به مشرکان القا میکنند
4. در این آیهص: 306 «2» . انحراف خود را به گردن وسوسههاي آنها اندازند، ولی بتها نمیپذیرند
خود یا « شریک بودن » بیان شد که معبودهاي دروغین، مشرکان را تکذیب میکنند؛ شاید این تکذیب به خاطر آن است که بتها
تکذیب میکنند و اشاره میکنند که شما در حقیقت خیالات خود را پرستش میکردید. آموزهها و « لیاقت خود را براي پرستش »
پیامها: 1. در رستاخیز، معبودهاي دروغین سودي به حال کسی ندارند و حتی مشرکان را تکذیب میکنند. 2. قبل از آن که
رستاخیز فرا رسد و دیر شود دست از شرك و بتپرستی بردارید (که پشیمان میشوید). *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و هفتم
صفحه 90 از 115
سورهي نحل به تسلیم پذیري مشرکان در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 87 . وَأَلْقَوْاْ إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ
یَفْتَرُونَ و در آن روز، در برابر خدا سر تسلیم فرو افکنند، و آنچه را همواره (بر خدا شریک) میبستند از (نظر) ایشان گم شود.
نکتهها و اشارهها: 1. در مورد این آیه دو دیدگاه بین مفسران وجود دارد؛ برخی معتقدند که اظهار تسلیم در قیامت مخصوص
2. در رستاخیز همهي پردهها کنار میروند و «2» . ولی برخی دیگر آن را اعم از مشرکان و بتها دانستهاند «1» ، مشرکان است
حقایق روشن میشوند و همه تسلیم حق میگردند. در آن روز تمام شریکها و معبودهاي دروغین و تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 307 پنداري باطل میشوند و امید شفاعت بتها و یاري آنها بیرنگ میشود. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان در رستاخیز ناامید
و تسلیم میشوند (ولی سودي ندارد). 2. غیرخدا را معبودان قرار ندهید که سودي در رستاخیز ندارند. *** قرآن کریم در آیهي
هشتاد و هشتم سورهي نحل به فرجام عذابآلود کافران فسادگر اشاره کرده، میفرماید: 88 . الَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَ دُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ
زِدْنهُمْ عَذَاباً فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفْسِدُونَ کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، به خاطر فسادي که همواره
میکردند، عذابی بر عذاب آنان میافزاییم! نکتهها و اشارهها: 1. کافران فسادگر که مانع راه خدا میشدند، عذاب دو چندان دارند؛
زیرا آنان هم خود گمراه بودند و هم عامل گمراهی دیگران میشدند، از این رو شریک جرم آنان هستند. 2. این آیه مسئولیت
رهبران را در برابر خدا و خلق آشکار، و منطق اسلام را بیان میکند که هر کس سنت نیک یا بدي را پایهگذاري کند و مردم را به
راهی رهنمون شود، در تمام پاداشها و کیفرهاي آنان شریک است. آموزهها و پیامها: 1. هر گونه ممانعت از راه خدا (به وسیلهي
ثروت، بیان، تبلیغات و اجبار) فسادگري است، که عذابی دو چندان دارد. 2. فسادگري نکنید که مجازات شدید کافران به خاطر
اعمال گمراه کننده و فسادگرانهي آنهاست. ***ص: 308 خداي متعال در آیهي هشتاد و نهم
سورهي نحل به گواهان رستاخیز و ویژگیهاي قرآن اشاره کرده، میفرماید: 89 . وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّۀٍ شَ هِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ
وَجِئْنَا بِکَ شَ هِیداً عَلَی هؤُلَآءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتبَ تِبْیناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُديً وَرَحْمَ ۀً وَبُشْرَي لِلْمُسْلِمِینَ و (یاد کن) روزي را که از هر
امّتی، گواهی از خودشان بر آنان بر میانگیزیم؛ و تو را (نیز) بر آنان شاهد آوردیم. و کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر
هر چیز (از کلیات دین) و رهنمود و رحمت و مژدهاي براي مسلمانان است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي هشتاد و چهارم سورهي
نحل اشارهاي اجمالی به گواهان رستاخیز شد و اینک در این آیه همان مطلب را تأکید و تکمیل میکند و میفرماید که این
گواهان از خود مردم هستند. 2. خدا به همه چیز آگاهی دارد و نیاز به گواه ندارد، اما وجود این گواهان براي تأکید بیشتر بر
نظارت دایمی بر اعمال انسانهاست و هشداري است به مردم که مراقب اعمال خود باشند. 3. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز از
گواهان هستند، اما این آیه ایشان را، براي تأکید بیشتر، جداگانه ذکر کرد تا نشان دهد که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گواه
4. هر «1» . اعمال مسلمانان صدر اسلام است و یا این که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شاهد بر گواهان امتها و مسلمانان است
امتی شاهد و گواه دارد، و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز باید در بین مسلمانان گواهی باشد. این شاهد باید معصوم و عاري از
خطا و گناه باشد تاص: 309 حق شهادت را به خوبی ادا کند؛ از این رو مفسران شیعه برآناند که
5. یکی از معانی گواه بودن پیامبران و امامان «1» . شاهدان و گواهان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، امامان علیهم السلام هستند
6. قرآن «2» . آن است که آنان شاهد عملی هستند؛ یعنی وجودشان، الگو و معیار سنجش حق و باطل و کردار انسانهاي دیگر است
بیان کنندهي همه چیز است و همین مطلب مورد تأکید احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز قرار گرفته است. در حدیثی از امام صادق
علیه السلام حکایت شده که خدا در قرآن هر چیزي را بیان کرده است. به خدا سوگند چیزي که مورد نیاز مردم بوده است کم
آگاه باشید که همهي نیازمنديهاي بشر را خدا در «. اگر فلان مطلب درست بود در قرآن فرود میآمد » : نگذارده، تا کسی نگوید
7. وجود همه چیز در قرآن بدان معنا نیست که قرآن دایرة المعارف علوم و فنون است، بلکه مقصود آن «3» . آن فرو فرستاده است
است که کلیات مطالب مربوط به هدایت بشر در قرآن آمده است؛ چراکه قرآن کتاب هدایت و تربیت است، پس اولًا، بدیهی است
صفحه 91 از 115
که همهي جزئیات علوم و فرمولهاي شیمی و فیزیک و مانند آن در ظواهر آیات قرآن وجود ندارد. و ثانیاً، در مورد عقاید و احکام
دینی نیز کلیات مطالب در قرآن آمده است؛ مثلًا تعداد رکعات نماز در ظواهر آیات نیامده؛ ولی اصول اساسی که مورد نیاز بشر در
8. در این آیه به چهار مرحلهي راهنماییص: 310 .«4» امور دینی و تربیتی است در قرآن آمده است
بشر و چهار ویژگی قرآن اشاره شده است: الف) بیانگر بودن قرآن، که سبب آگاهی مردم میشود. ب) هدایتگري قرآن، سبب
راهیابی مردم میشود. ج) رحمتگري قرآن، که براي پیروان عملی قرآن است. د) بشارتگري قرآن، که به مؤمنان شایسته کردار
مژدهي پاداش و بهشت میدهد. آموزهها و پیامها: 1. پیامبر اسلام و برگزیدگان امتها، گواه اعمال هر ملت هستند. 2. پیامبر اسلام
خود الگو و شاهد و کتابش جامع و کامل است. 3. قرآن بیانگر کلیات و نیازهاي هدایتی بشر است. 4. قرآن بیانگر، هدایتگر،
رحمتگر و بشارتگر مسلمانان است. 5. برنامههاي (کلی زندگی) خویش را از قرآن بگیرید. 6. اگر میخواهید از هدایتگري و
رحمتگري و بشارتگري قرآن استفاده کنید، مسلمان شوید. ***
دستورهاي سازنده
قرآن کریم در آیهي نودم سورهي نحل جامعترین برنامهي اجتماعی اسلامی را در قالب سه اصل مثبت و سه اصل منفی بیان میکند
و میفرماید: 90 . إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسنِ وَإیتَآءِي ذِي الْقُرْبَی وَیَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ در
واقع خدا، به عدالت و نیکی و اداي (حق) نزدیکان فرمان میدهد؛ و از [کار] زشت و ناپسند و ستم منع میکند؛ (خدا) شما را پند
در واقع به معناي قرار دادن « عَدْل » . میدهد، تا شاید شما متذکّر شوید.ص: 311 نکتهها و اشارهها: 1
هر چیزي در جاي خود است؛ از این رو عدل قانونی است که کلّ نظام هستی بر محور آن میگردد؛ بنابراین هر گونه انحراف،
به معناي نیکوکاري و گذشت است که « احسان » .2 «1» . افراط، تفریط، تجاوز از حد و اذیت دیگران، بر خلاف اصل عدل است
شامل هر گونه کمک مالی، فکري، فرهنگی و عاطفی میشود؛ یعنی در جایی که عدالت به تنهایی کافی نیست و نیاز به فداکاري و
گذشت است، اصل احسان جاري میشود و افراد بشر همچون اعضاي بدن به یاري یکدیگر میشتابند. 3. در احادیث اسلامی از
«2» . امام علی علیه السلام حکایت شده که عدل آن است که حق مردم را به آنان برسانی و احسان آن است که زیادتر به آنها بدهی
و یا حکایت شده که عدل همان توحید و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله است و احسان، امام علی علیه السلام است که هر کس او
البته روشن است که این گونه احادیث مصادیق کامل آیه را برمیشمارد. 4. نگاه همه «3» . را دوست داشته باشد نیکوکار است
جانبه به عدالت: امام عارفان در این مورد میفرمایند: انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف
عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معناي خودش، این ایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این
انحراف وقتی بهص: 312 اعتدال برگردد، این عدالت در امر تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید
یک انحرافاتی و کجیهایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیدهي صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است، در
«2» . ذِي القُربی به معناي خویشاوندان نزدیک یا مطلق نزدیکان است که شامل همسایگان و دوستان نیز میشود » .5 «1» . عقل انسان
6. بخشش به نزدیکان، بخشی از احسان است که در جامعهي کوچک خانواده صورت میگیرد؛ یعنی اسلام جامعهي بشري را به
واحدهاي کوچکتر تقسیم میکند و دردهاي آنان را معالجه مینماید. 7. در احادیث اسلامی حکایت شده که مقصود از
در این آیه همان نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی امامان علیهم السلام هستند و مقصود آیه، پرداخت خمس به « نزدیکان »
روشن است که این گونه احادیث یکی از مصادیق روشن آیه را بیان میکند، و گرنه مفهوم آیه گسترده است و «3» . آنان است
اشاره به « مُنکَر » اشاره به گناهان پنهانی و « فَحشا » همهي نزدیکان مردم را شامل میشود. 8. برخی مفسران برآناند که در این آیه
9. در این آیه به سه اصل «4» . اشاره به هر گونه تجاوز از حق خویش و ستمکاري و خودبرتر بینی است « بَغی » گناهان آشکار، و
صفحه 92 از 115
مثبت عدل، نیکی و کمک به نزدیکان و سه اصل منفی کارهاي زشت، ناپسند و طغیانگري اشاره شده است. اینها از اصول قانون
اساسی اسلام و منشور جهانی آن است که آرزوي هر انسان سالم وص: 313 باانصافی است و شاید
از این روست که آیه به موعظه و یادآوري اشاره میکند؛ یعنی این امور بر اساس فطرت مطلوب انسان است و فقط تذکّر لازم دارد.
و در حدیثی از ابن مسعود، «1» . 10 . در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که مجموعهي تقوا در این آیه است
و حکایت شده «2» «. این آیه جامعترین آیات خیر و شرّ در قرآن است » صحابی بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که
11 . دادگري و برخی مراتب نیکوکاري و «3» . که هرگاه امام باقر علیه السلام نماز جمعه میخواند، آخرین سخنش همین آیه بود
صلهي رحم واجب است، همانطور که کارهاي زشت، ناپسند و ستمگري حرام است. آموزهها و پیامها: 1. اسلام جامعهاي بر اساس
دادگري و نیکوکاري و به دور از زشتکاري و ستمگري میخواهد. 2. عدل و نیکی در کنار هم نیکوست (و گرنه اجراي مقررات
3. از پندهاي الهی متذکر و بیدار شوید. 4. دادگر و نیکوکار باشید و خود را آلوده «4» .( خشک هم مشکلات را حل نمیکند
نسازید. ***ص: 314 قرآن کریم در آیهي نود و یکم سورهي نحل با اشاره به دو برنامهي اجتماعی
اسلام، در مورد رعایت پیمانها و سوگندها سفارش میکند و میفرماید: 91 . وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عهَدْتُمْ وَلَا تَنقُضُواْ الْأَیْمنَ بَعْدَ
تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ و به عهد خدا چون پیمان بستید، وفا کنید؛ و سوگندها را بعد از استوار
کردن آنها مَشکنید، در حالی که خدا را ضامن بر (سوگندهاي) تان قرار دادهاید؛ [چرا] که خدا از آنچه انجام میدهید، آگاه است.
نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران حکایت کردهاند در آن هنگام که جمعیت مسلمانان اندك، و دشمنان فراوان بودند، امکان
داشت که برخی مؤمنان احساس تنهایی کنند و بیعت خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله بشکنند و از حمایت او دست بردارند؛ از
در این آیه، پیمانهایی است که مردم « پیمان الهی » 2. مقصود از «1» . این رو آیهي فوق فرود آمد و به مردم در این زمینه هشدار داد
با خدا میبندند و این شامل هر گونه عهد و بیعت با خدا در راه ایمان و جهاد میشود و حتی پیمانهاي مردم با پیامبر صلی الله علیه
و آله نیز در حقیقت پیمان با خداست، بلکه حتی دستورات شرعی هم با نوعی عهد الهی ضمنی همراه است و نیز تکالیف عقلی، به
. خاطر اعطاي عقل و استعداد به انسان، با چنین معاهدهي ضمنی توأم است و همگی داخل در مفهوم وسیع عهد الهی است. 3
در این آیه، تعهداتی است که انسان به وسیلهي سوگندي، در برابر خدا، و یا در برابر مردم دارد. 4. رعایت « سوگند » مقصود از
پیمانها و سوگندها سبب میشود که اعتماد عمومی بیشترص: 315 شود و زمینهي همکاري و
همبستگی و فعالیتهاي اجتماعی فراهم گردد. اسلام به این مطلب اهمیت داده و در آیات قرآن و احادیث بر آن پافشاري کرده
است؛ حتی در دستورات اسلامی آمده است که اگر سربازي از مسلمانان به فرد یا افرادي از لشکر دشمن امان داد، رعایت آن پیمان
براي همه لازم است. آموزهها و پیامها: 1. وفاداري به پیمان الهی و سوگند، لازم است. 2. نقض پیمان و قسم را خدا میداند (پس
از آگاهی و کیفر او بهراسید). *** قرآن کریم در آیهي نود و دوم سورهي نحل با مثالی جالب به عوامل سوگند شکنی و آزمایش
انسانها به وسیلهي آن اشاره کرده، میفرماید: 92 . وَلَا تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمنَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ أَن
تَکُونَ أُمَّۀٌ هِیَ أَرْبَی مِنْ أُمَّۀٍ إِنَّمَا یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیمَ ۀِ مَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ و همانند آن [زنی که رشته خود را پس
از محکم (بافتن) وا تابیده از هم میگسست، مباشید؛ در حالی که سوگندهایتان را دستاویز (فساد) بین خودتان بر میگیرید، به
خاطر این که گروهی، از گروه [دیگر] افزونترند؛ خدا شما را فقط بدان آزمایش میکند؛ و روز رستاخیز آنچه را که همواره در
آن اختلاف داشتید، قطعاً براي شما روشن میسازد. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران حکایت کردهاند که این آیه اشاره به داستانِ زنی
از قریش است که از صبح تا نیم روز، پشمها و موها را میتابید و پس از آن همه را وا میتابید و رشته رشته میکرد و از این جهت
2. پیمانشکنی و سوگندشکنی نوعی عمل «1» . در عربص: 316 مشهور شده بود « زن احمق » به نام
بیهوده و ارتجاعی و دلیل انحطاط و سقوط شخصیت انسان است؛ یعنی پشم بر اثر تابیدن استحکام و تکامل مییابد و با گشودن آن
صفحه 93 از 115
یک حرکت ارتجاعی انجام میشود که بیحاصل و زیان آور است. 3. در این آیه به عامل مهم عهدشکنی و سوگندشکنی اشاره
شده است، که برخی افراد بر اثر مشاهدهي کثرت افراد مخالف، دست از پیمان و آیین خود برمیدارند و به اکثریت میپیوندند. این
4. مردم به وسیلهي انبوهی دشمن و کمی دوستان .«2» نشانهي ضعف شخصیت و ناتوانی روحی و یا خیانت و تقلّب و نفاق است
آزمایش میشوند، تا روشن شود که چه کسانی بر پیمان و قسم خود استوار میمانند. آموزهها و پیامها: 1. با پیمانشکنی و
سوگندشکنی، زحمات گذشتهي خود را از بین نبرید. 2. فسادگري، خیانت و کثرت مخالفان از عوامل سوگندشکنی است. 3. یکی
از ابزارهاي آزمایش انسانها، سوگندهاست. 4. با بهانهتراشی، سوگندشکنی نکنید. ***ص: 317
قرآن کریم در آیهي نود و سوم سورهي نحل به نفی وحدت اجباري و مسئولیت انسانها اشاره کرده، میفرماید: 93 . وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ
لَجَعَلَکُمْ أُمَّۀً وحِدَةً وَلکِن یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِي مَن یَشَآءُ وَلَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، حتماً شما را
یک امّت قرار میداد؛ و لیکن هر کس را بخواهد (به خاطر اعمالش) در گمراهی وا مینهد، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)
راهنمایی میکند؛ و قطعاً از آنچه همواره انجام میدادید، بازپرسی خواهید شد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل، سخن از
آزمایش و تأکید بر رعایت سوگند و پیمان بود و این پرسش را به ذهن نزدیک میساخت که مگر براي خدا مشکل است همهي
انسانها را مجبور کند که حق را قبول نمایند؟ و اینک در این آیه پاسخ این توهم را میدهد که خدا قدرت این کار را دارد. 2. در
همهي مردم را اجباراً امت واحدي قرار دهد تا عقاید و کارهاي آنها اجباراً هماهنگ «1» این آیه اشاره شده که خدا نمیخواهد
شود؛ چراکه این سبب تکامل انسان و افتخار او نیست. خدا میخواهد انسانها به اختیار خویش هدایت و گمراهی را انتخاب کنند و
مسئولیت اعمال خود را به عهده گیرند. 3. در این آیه خدا هدایت و گمراهی را به خود نسبت میدهد اما مسئولیت اعمال را به
عهدهي بندگان میگذارد، تا نشان دهد که وجود و سرچشمهي همه چیز خداست، ولی پذیرش هدایت و گمراهی و عمل طبق هر
کدام، در اختیار انسان است، پس او مسئول کردار خویش است.ص: 318 آموزهها و پیامها: 1. خدا
انسانها را مجبور نکرده، از این رو آنان در برابر کردار خویش مسئولاند. 2. براي بازپرسی رستاخیز آماده باشید. *** قرآن کریم
در آیهي نود و چهارم سورهي نحل به آثار زیانبار سوگندشکنی اشاره کرده، میفرماید: 94 . وَلَا تَتَّخِ ذُواْ أَیْمنَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ
قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ السُّوءَ بِمَا صَ دَدْتُمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَلَکُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ و سوگندهایتان را دستاویز (فساد) در بین خودتان بر
نگیرید، تا گامی، بعد از استواریش بلغزد؛ و به خاطر آن که (مردم را) از راه خدا باز داشتید، (آثار) بد (آن) را بچشید! و براي شما،
عذاب بزرگی است! نکتهها و اشارهها: 1. رعایت سوگند و پیمان سبب جلب اعتماد متقابل افراد اجتماع به یکدیگر و همبستگی و
پیوند مردم و پشتوانهي فعالیتهاي هماهنگ اجتماعی میشود و آن قدر اهمیت دارد که در آیات متعددي از قرآن مورد تأکید قرار
2. سوگندشکنی و عهدشکنی سرمایهي اعتماد عمومی مردم را از بین میبرد و سبب تنفر و بدبینی مردم به آیین «1» . گرفته است
حق میشود و دیگر مردم به اسلام روي نمیآورند و تازه مسلمانان متزلزل میشوند و بدین صورت از راه خدا جلوگیري میشود.
3. در برخی احادیث حکایت شده که این آیه و آیات قبل که در مورد منعص: 319 پیمانشکنی و
سوگندشکنی بود، در مورد ولایت امام علی علیه السلام فرود آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله (در غدیر خم) او را به امیريِ
آموزهها و پیامها: 1. سوگندشکنی چهار اثر زیانبار «1» . مؤمنان نصب کرد (و از مردم پیمان گرفت) ولی برخی پیمانشان را شکستند
دارد: متزلزل شدن قدمها، جلوگیري از راه خدا، آثار سوء (اجتماعی، سیاسی و مذهبی) و عذاب بزرگ الهی. 2. سوگندشکنی
نکنید که گرفتار پیامدهاي منفی دنیوي و اخروي آن میشوید. *** قرآن کریم در آیات نود و پنجم و نود و ششم سورهي نحل با
. تأکید بر رعایت پیمانهاي الهی به فانی بودن چیزها در نزد انسانها و باقی بودن آنها در نزد خدا اشاره کرده، میفرماید: 95 و 96
وَلَا تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا إِنَّمَا عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ* مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ
أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ و پیمان الهی را با بهاي اندکی نفروشید؛ در حقیقت آنچه نزد خداست، آن براي شما بهتر است اگر
صفحه 94 از 115
بدانید.* آنچه نزد شماست پایان میگیرد؛ و [لی آنچه نزد خداست باقی است؛ و قطعاً کسانی که شکیبایی کردند، مزدشان را بر
طبق بهترین چیزي که همواره انجام میدادند، پاداش خواهیم داد. شأن نزول: حکایت کردهاند که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و
آله آمد و از همسایهاش به خاطر غصب قسمتی از زمینش شکایت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله از متّهم پرسش کرد و او انکار
نمود و حاضر شد که سوگند یاد کند، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله به او مهلت داد تاص: 320
بیشتر تفکر کند. سپس این دو آیه فرود آمد و آن مرد را از عهدشکنی (و سوگند دروغ) و عواقب آن برحذر داشت. هنگامی که
پیامبر صلی الله علیه و آله این آیات را خواند، شخص متّهم به غصب زمین اقرار کرد و حتی حاضر شد که اجارهي آن مدت را
«1» . بپردازد. بدین مناسبت آیهي سوم (یعنی آیهي نود و هفتم) فرود آمد و به مؤمنان شایستهکردار مژدهي زندگی پاکیزه داد
نکتهها و اشارهها: 1. به هیچ قیمتی پیمان الهی را نشکنید، که ارزش ندارد؛ یعنی اگر تمام دنیا را به شما بدهند ارزش یک لحظه
وفاي به عهد الهی را ندارد. 2. در این آیات اشاره شده که منافع مادي شما، همچون حبابی بر سطح آب است که پس از مدتی از
بین میرود، اما پاداش الهی همچون ذات مقدسش جاویدان است و کارهاي نیک و سرمایههاي وجودي که در صندوق ذخیرهي
الهی پسانداز شود، باقی میماند و رنگ جاودانگی به خود میگیرد. 3. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده
هنگامی که فرزند آدم از دنیا میرود، امید او از همه چیز قطع میشود، مگر از سه چیز، آثار خیري که به جریان انداخته است و
4. درص: 321 «2» . دانشی که مردم از آن فایده میبرند و فرزند شایستهاي که براي او دعا میکند
آیهي دوم به نهایت بزرگواري خداي متعال اشاره شده است. هر چند مؤمنان شکیبا اعمال خوب و خوبتر دارند، اما خدا همهي
آموزهها و پیامها: 1. یکی از انگیزههاي عهدشکنی، «1» . کردار آنان را بر اساس اعمال خوبتر محاسبه میکند و پاداش میدهد
رسیدن به بهاي دنیایی است. 2. بهاي فانی دنیایی در برابر آنچه نزد خدا باقی است بسیار اندك است. 3. خدا (بزرگوارترین مشتري
است زیرا) همهي اعمال شما را به بهاي بهترین کارها پاداش میدهد. 4. به فکر حساب ذخیرهي خود در نزد خدا باشید که آن بهتر
است. *** قرآن کریم در آیهي نود و هفتم سورهي نحل به شرط ایمان و کردار شایسته براي رسیدن به زندگی پاکیزه اشاره
میکند و میفرماید: 97 . مَنْ عَمِلَ صلِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَۀً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ هر
کس از مرد یا زن، [کار] شایستهاي انجام دهد، در حالی که او مؤمن است، پس قطعاً او را به زندگانی پاکیزهاي زنده میداریم؛ و
حتماً مزدشان را بر طبق بهترین چیزي که همواره انجام میدادند، به آنان پاداش خواهیم داد.ص:
زندگی پاکیزه) که در این آیه مطرح شده است دیدگاههاي متفاوتی ) « حَیات طَیّبه » 322 نکتهها و اشارهها: 1. مفسران در مورد
در احادیث نیز حیات طیّبه را قناعت و «1» . دارند؛ از جمله روزي حلال، عبادت همراه با روزي حلال یا توفیق بر اطاعت فرمان خدا
اما به نظر میرسد که زندگی پاکیزه، مفهوم گستردهاي دارد که همهي این موارد را «2» . رضایت به نصیب الهی معرفی کردهاند
شامل میشود و آن زندگیاي است که از هر گونه آلودگی، ظلم، خیانت، دشمنی، رنج، اسارت، ذلّت و نگرانی پاك است و در
جامعهاي تحقق مییابد که همراه با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی و همکاري باشد. 2. معیار سعادت و کمال، ایمان و
عمل صالح است و هیچ قید و شرط نژادي، جنسی، مقامی و سنی ندارد. 3. در این آیه بر مسئلهي مرد و زن و یکسان بودن آنها
براي رسیدن به کمال تأکید شده است. زن و مرد هر چند تفاوتهاي جسمی و روانی دارند و در اجتماع از هر کدام کاري ساخته
است، اما در مورد مسائل معنوي و کمالیابی تفاوتی با هم ندارند و تنها شرط هر دو ایمان و عمل صالح است و هر دو پاداش
مساوي از خدا دریافت میکنند. 4. ریشههاي عمل صالح از ایمان سیراب میشود، یعنی اگر کسی مؤمن باشد و کردار شایسته انجام
دهد، زندگی پاکیزهاي برپا میکند و پاداش میگیرد، اما اگر مؤمن نباشد، یا اعمال شایسته از او صادر نمیشود و یا اعمالش آلوده
به ریاکاري، تقلّب، منتگذاري و خودبرتربینی میشود و تأثیرات پرفایده و مستمر نخواهد داشت. تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 323 مانند انسان مؤمن و انسان ریاکار که هر یک بیمارستانی میسازند ولی هر کدام با هدف و انگیزهي خاص خود، آن را
صفحه 95 از 115
در محلی و با کادر مخصوصی به رنگ خود درمیآورند و ثمرات متفاوتی میگیرند. 5. شرط قبولی عمل صالح، ایمان است و اگر
این دو باهم باشند، به انسان حیات تازهاي میبخشند؛ یعنی حیات اجتماعی پاکیزه در گرو ایمان و عمل صالح است و بدون آن دو
. انسانها در جامعه مردگانی متحرك هستند. آموزهها و پیامها: 1. زن و مرد در کسب کمالات و پاداشهاي معنوي یکساناند. 2
کار نیکو از انسان با ایمان، مطلوب خداست. 3. انسان با ایمان و عمل صالح زنده میشود و حیات پاکیزهاي مییابد. 4. اگر حیات
پاك میطلبید مؤمنانی شایسته کردار باشید. *** قرآن کریم در آیهي نود و هشتم سورهي نحل به آداب قرائت قرآن اشاره میکند
و میفرماید: 98 . فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطنِ الرَّجِیمِ و هنگامی که قرآن را میخوانی، پس از (وسوسههاي) شیطان
خواندن و فهمیدن آن است؛ زیرا عرب قرائت را در مورد « قرائت قرآن » رانده شده، به خدا پناه ببر! نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
اشاره به تمرّد شیطان از فرمان خدا در مورد سجده بر آدم و « شیطان رانده شده » خواندنِ بدون توجه به معنا به کار نمیبرد. 2. تعبیر
بیرون شدن او از درگاه الهی است که پس از آن گفت همهي انسانها را فریب خواهم داد. 3. در میان صفات شیطان تنها به صفت
اشاره شد، تا نشانص: 324 دهد که به هنگام تلاوت قرآن، استکبار و تعصب را از خود « رانده شده »
در هنگام قرائت قرآن به خدا پناه » : دور کنید، تا سرنوشتی همچون شیطان رانده شده پیدا نکنید. 4. مقصود از این که میفرماید
نیست؛ این جمله مقدمهي تحقق حالتی در نفس انسان است که به خدا توجه کند و « اعوذ باللَّه مِن الشیطان الرجیم » تنها گفتن ،« ببر
وادي تفسیر به » از هوسها، استکبار و خودمحوري دوري نماید؛ اینها مانع درك و شناخت صحیح انسان از قرآن میشود و او را به
میکشاند. آري وسوسههاي شیطانی حجاب میان ما و کلام خدا میشود. دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل مرد « رأي
یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان (حافظ) 5. این آیه خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، اما در حقیقت وظیفهي همهي
مسلمانان را در هنگام خواندن قرآن مشخص میکند. 6. در قرآن کریم توصیههایی در مورد آداب استفاده از قرآن شده است که
عبارتاند از: الف) با حالت وضو و پاکی قرآن را لمس کنیم که بدون پاکی از آلودگیهاي دل درك مفاهیم آن هم مشکل است.
ج) قرآن را به صورت ترتیل (یعنی شمرده و همراه با تفکر) تلاوت کنیم. «2» . ب) در آغاز قرائت از شرّ شیطان به خدا پناه ببریم «1»
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، «5» . ه) در هنگام قرائت قرآن ساکت باشیم و گوش فرا دهیم «4» . د) در قرآن تدبّر و تعقّل نماییم «3»
ص: 325 آموزهها و پیامها: 1. مراقب خطر نفوذ شیطان، حتی در حال قرائت قرآن باشید. 2. در حال قرائت قرآن به خدا پناهنده
شوید تا از خطر شیطان محفوظ بمانید. *** قرآن کریم در آیات نود و نهم و صدم سورهي نحل به عوامل تسلط شیطان و موانع آن
اشاره کرده، میفرماید: 99 و 100 . إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطنٌ عَلَی الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ* إِنَّمَا سُلْطنُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ
هُم بِهِ مُشْرِکُونَ [چرا] که او، بر کسانی که ایمان آوردهاند، و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند، هیچ تسلّطی برایش نیست؛*
. تسلّط او تنها بر کسانی است که وي را به سرپرستی میگیرند؛ و (بر) کسانی که آنان به او (: خدا) مشرکند. نکتهها و اشارهها: 1
این دو آیه در حقیقت دلیل پناه بردن به خدا از شرّ شیطان در هنگام قرائت قرآن است، ولی در همان حال موانع و عوامل تسلّط
شیطان را به صورت عام و کلی بیان کرده است. 2. این آیات مردم را به دو گروه تقسیم کرده است: الف) کسانی که مؤمن به
خدایند و به او توکّل میکنند و از تسلّط شیطان به دورند. ب) مشرکانی که در عقیده و عمل تابع شیطاناند و این انسان است که
میتواند انتخاب کند که آیا تحت لواي شیطان قرار گیرد یا زیر پرچم خدا.ص: 326 آموزهها و
پیامها: 1. ایمان و توکّل موانع تسلّط شیطان بر انسان است. 2. دوستی و اطاعت شیطان را بر نگزینید که موجب تسلط او بر شما
میشود. *** قرآن کریم در آیهي صد و یکم سورهي نحل به نسخ آیات قرآن و تهمتهاي مشرکان به پیامبر صلی الله علیه و آله
اشاره میکند و میفرماید: 101 . وَإِذَا بَدَّلْنَآ ءَایَۀً مَّکَانَ ءَایَۀٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَایَعْلَمُونَ و هنگامی که
تو » : (حکمِ) آیهاي را به جاي (حکم) آیهاي [دیگر] جایگزین کنیم- و خدا به آنچه فرو میفرستد داناتر است- (مشرکان) میگویند
چنین نیست) بلکه بیشترشان نمیدانند. شأن نزول: حکایت شده که گاهی آیهاي فرود میآمد و دستور سختی ) «. تنها دروغپردازي
صفحه 96 از 115
در آن بود، اما پس از مدتی دستور آسانتري در آیهي دیگر میآمد و مشرکان بهانهجو میگفتند: محمد اصحاب خود را ریشخند
میکند و هر روز چیزي میگوید، پس او از پیش خود مطالب را بیان میکند. این آیه بدین مناسبت فرود آمد و به مشرکان پاسخ
در لغت عرب به معناي هر گونه تغییر است، اعم از این که چیزي برداشته شود و چیز دیگري « تبدیل » . نکتهها و اشارهها: 1 «1» . داد
به جاي آن بیاید و یا این که چیز اول بماند و چیز دیگري بیاید که تغییري در آن باشد. در این آیه مقصود معناي اخیر است؛ یعنی
آیهاي از قرآن که حکمی در آن است بماند و آیهاي دیگر بیاید وص: 327 حکم آیهي اوّل را تغییر
2. در این آیه به نسخ آیات قرآن اشاره شده است؛ یعنی برخی احکام و دستورات الهی موقت و مخصوص دورهاي خاص .«1» دهد
است و پس از گذشت آن دوران، حکم دیگري به جاي آن میآید. البته نسخ در احکام و آیات قرآن به این معنا نیست که آیهي
اول که نسخ شده از قرآن برداشته شود، بلکه فقط حکم آن تغییر میکند. این تغییر، مثل تغییرات قوانین بشري، به خاطر جهل یا
شک و پشیمانی و رشد علمی قانونگذار نیست، بلکه به خاطر تربیت و اصلاح و تکامل جامعه است که مرحله به مرحله صورت
میگیرد؛ همچون پزشک که در هر مرحله نسخهاي براي بیمار خود ارائه میکند که از نسخهي اول کاملتر است، یا مرحلهي بعدي
معالجه را پیگیري میکند. 3. از مثالهاي روشن نسخ، تغییر قبلهي مسلمانان از بیت المقدس به طرف مکه بود که در آیهي 144
4. در این آیه اشاره شده که مشرکان هنگامی «2» . بقره اشاره شد و نیز آیهي نجوي که در سورهي مجادله ( 12 و 13 ) آمده است
که نسخ آیات قرآن را مشاهده میکردند، به خاطر ناآگاهی از معناي نسخ و حکمت آن، به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت
میزدند که او تناقضگویی کرده و از پیش خود به خدا دروغ بسته است. در حالی که آنان وظیفهي قرآن و پیامبر صلی الله علیه و
آله را نمیدانستند که ساختن جامعهاي تکامل یافته است که لازمهاش وضع قوانین موقت و دایم است. تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 328 آموزهها و پیامها: 1. در قرآن، احکام موقت و متغیّر وجود دارد. 2. نسخ و تغییر قوانین، باید بر اساس دانش (و
حکمت و تدبیر) باشد. 3. ناآگاهان، حکمت نسخ و تغییر احکام را درك نمیکنند؛ از این رو به رهبران الهی تهمت دروغگویی
. میزنند. *** قرآن کریم در آیهي صد و دوم سورهي نحل به فرشتهي وحی و اهداف نزول قرآن اشاره میکند و میفرماید: 102
روح پاك، آن (قرآن) را از » : قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ هُدَيً وَبُشْرَي لِلْمُسْلِمِینَ (اي پیامبر) بگو
«. طرف پروردگارت به حق فرو آورد، تا کسانی را که ایمان آوردهاند، استوار گرداند؛ و رهنمود و مژدهاي براي مسلمانان باشد
است که به خاطر پاکی از خطا بدین نام نامیده شده است و « روح مقدس » نکتهها و اشارهها: 1. فرشتهي وحی همان جبرئیل أمین یا
2. آیات قرآن از طرف پروردگار میآید؛ «1» . به فرمان پروردگار، آیات حقّ قرآن را بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود میآورد
یعنی نزول وحی با تربیت انسانها مرتبط است و این آیات همه بر حق است و واقعیات و حقایق را بیان میکند و هر قانون موقت یا
دایم آن در شرایط خاص خود حق است. 3. قرآن براي دو گروه، دو هدف مختلف را دنبال میکند: تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 329 الف) گروه مؤمنان را- که قبلًا هدایت شدهاند- در مسیر خود ثابتقدم میدارد و بر نیروي آنان میافزاید. ب) عموم
مسلمانان را- که در ظاهر مسلمان شده، ولی هنوز ایمان در قلب آنها نفوذ نکرده- بشارت میدهند و به مراتب بالاتر هدایت
آموزهها و پیامها: 1. آورندهي قرآن، روحی پاك است (که دروغگو و خطاکار نیست). 2. قرآن بشارتگر، هدایتگر «1» . میرساند
و پایدارکننده است. 3. اگر میخواهید از هدایت قرآن بهرمند شوید، ایمان بیاورید. *** خداي متعال در آیهي صد و سوم سورهي
نحل به تهمتهاي مشرکان در مورد قرآن پاسخ میدهد و میفرماید: 103 . وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَ ا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَ انُ الَّذِي
در «. این قرآن را) تنها بشري به او میآموزد ) » : یُلْحِ دُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهذَا لِسَ انٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ و بیقین میدانیم که آنان میگویند
حالی که زبان کسی که به او نسبت میدهند مبهم (و غیر عربی) است؛ و این (قرآن، به) زبان عربی روشن است. نکتهها و اشارهها:
1. مشرکان میگفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن را از یک انسان آموزش میبیند، به گفتهي مفسران فرد مورد نظر مشرکان
تفسیر قرآن مهر جلد «2» . یک غیر عربِ مسیحیِ رومی بود که مسلمان شد و در صف یاران پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت
صفحه 97 از 115
به غیر عربها گفته میشود که سخنان آنان براي عربها « عجم » در اصل به معناي ابهام است و « اعجمی » .2 یازدهم، ص: 330
3. قرآن در این آیه پاسخ دندان شکنی به مشرکان داد و پرده از توطئهي آنان برداشت و مغالطه کاري «1» . مبهم و ناقص مینمود
آنان را روشن ساخت. آنان معلم پیامبر صلی الله علیه و آله را کسی میدانستند که اصلًا عربی نمیدانست و زبان او عجمی بود.
چنین کسی نمیتواند این گونه آیات فصیح عربی بیاورد که در الفاظ و محتوا معجزه باشد. 4. مخالفان قرآن، چون نمیتوانستند با
آن مقابله کنند و در میان خود نیز کسی در حدّ معلّم قرآن نیافتند، تلاش کردند که فردي غیر عرب بیابند که گذشتهي او براي
مردم مبهم باشد و قرآن را به او نسبت دهند و سادهدلان را بفریبند. امروز نیز برخی شرقشناسان راه همان مشرکان عرب را میروند
آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی فصیح و روشن است. 2. از قرآن «2» . و قرآن را به افرادي خارج از جزیرة العرب منسوب میکنند
دفاع کنید و تهمتهاي غیرمنطقی مخالفان را پاسخ دهید. ***ص: 331 قرآن کریم در آیات صد و
چهارم و صد و پنجم سورهي نحل به دروغگویی و فرجام عذابآلود غیرمؤمنان اشاره کرده، میفرماید: 104 و 105 . إِنَّ الَّذِینَ
لَایُؤْمِنُونَ بِئَایتِ اللَّهِ لَایَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ* إِنَّمَ ا یَفْتَرِي الْکَ ذِبَ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِئَایتِ اللَّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکذِبُونَ در واقع،
کسانی که به آیات خدا ایمان نمیآورند، خدا آنان را راهنمایی نمیکند؛ و براي آنان عذاب دردناکی است.* تنها کسانی که به
آیات خدا ایمان نمیآورند، (به او) دروغ میبندند؛ و آنان فقط دروغگویند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان، به خاطر تعصب و
لجاجت به آیات قرآن ایمان نمیآورند و از آن رو شایستگی هدایت و راهنمایی خدا را از دست میدهند و جز براي عذاب
آمادگی ندارند. 2. مشرکان بیایمان، دروغگوي واقعی هستند؛ چراکه آنان به مردان الهی تهمت میزنند و با دروغهاي خود مانع
هدایت مردم میشوند. 3. در این دو آیه چهار ویژگی براي مشرکان بیایمان بیان شده است: الف) دروغگو هستند؛ ب) تهمت
میزنند؛ ج) از راهنمایی الهی محروماند؛ د) فرجامشان آتش دردناك است. 4. ریشهي دروغگویی و تهمت زدن در بیایمانی افراد
است، و در برخی احادیث اسلامی نیز به این مطلب اشاره شده است.ص: 332 در حدیثی از امام علی
«1» . علیه السلام حکایت شده که بنده هیچگاه طعم ایمان را نمیچشد، تا این که دروغ را، خواه شوخی یا جدّي، ترك کند
آموزهها و پیامها: 1. بیایمانی ریشهي گمراهی، دروغگویی و گرفتاري در عذاب است. 2. اگر میخواهید از هدایت الهی بهره
ببرید و از عذاب نجات یابید، ایمان آورید. *** قرآن کریم در آیهي صد و ششم سورهي نحل به کفرگرایان مُرتد و فرجام
عذابآلود آنان اشاره کرده، میفرماید: 106 . مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إیمنِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمنِ وَلکِن مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ
صَ دْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ هر کس بعد از ایمان آوردنش، به خدا کفر ورزد (مجازات میشود.)- مگر کسی
که اکراه شده، در حالی که دلش به ایمان آرام گرفته است- و لیکن، هر کس (درِ دل و) سینه به روي کفر گشاید، پس خشمی از
طرف خدا بر آنان است، و برایشان عذابی بزرگ است! شأن نزول: حکایت شده که گروهی از مسلمانان همچون عمار و پدرش
یاسر و مادرش سُمیّه و بلال از سوي مشرکان تحت فشار قرار گرفتند که دست از ایمان بردارند. یاسر و سُمیّه مقاومت کردند تا
شهید شدند، ولی عمار که جوان بود با اکراه مجبور شد که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله جسارت کند و بتها را ستایش
و او گریهکنان خدمتص: 333 پیامبر صلی الله علیه و آله رسید « عمار کافر شده » : نماید. مردم گفتند
و حضرت با دست خود اشک او را پاك کرد و فرمود: هر بار تو را تحت فشار قرار دادند، آنچه را میخواهند بگو. آیهي فوق بدین
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دو گروه از کسانی که «1» . مناسبت فرود آمد و احکام بازگشت کنندگان از اسلام را بیان کرد
بعد از ایمان آوردن اظهار کفر میکنند، اشاره شده است: نخست گروهی از مسلمانان که به دست دشمن گرفتار میشوند و تحت
فشار و شکنجه و با اکراه سخنانی علیه اسلام و به نفع کافران بگویند و در همان حال قلبشان مملو از ایمان است، که البته این گروه
گناهی ندارند، چون با تقیه جان خود را حفظ کردهاند. دوم گروه مرتدان که واقعاً دریچهي قلب خود را به روي کفر میگشایند و
اشاره شده است « تَقیّه » مسیر عقیدتی خویش را عوض میکنند، که این گروه گرفتار خشم و عذاب الهی میشوند. 2. در این آیه به
صفحه 98 از 115
که یکی از اصول مورد تأیید قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام است. تقیه یک روش عقلایی است و بدان معناست که انسان
در هنگام خطر که با دشمن نیرومندي روبهروست، ایمان خود را مخفی سازد، تا نیروهاي خود و دیگران را بیهوده از دست ندهد و
براي ادامهي مبارزه ذخیره سازد؛ پس تقیه به معناي ضعف یا ترس از دشمن نیست، بلکه نوعی تاکتیک مبارزاتی است. و از این
اجازه داد که هرگاه دشمن به او فشار میآورد، براي حفظ جانش، سخنان کفرآمیز « عمار » روست که پیامبر صلی الله علیه و آله به
3. در احادیث اسلامی از امام بگوید. در آیهي فوق نیز این گونه موارد استثنا شده است.ص: 334
4. البته تقیه گاهی براي حفظ جان خویش یا مؤمنان، «1» . صادق علیه السلام حکایت شده که تقیه، سپر و وسیلهي حفظ مؤمن است
جایز یا واجب میشود و گاهی هم حرام است؛ یعنی در جایی که تقیه سبب به خطر افتادن مکتب اسلام گردد، یا فساد عظیمی به
در فرهنگ « مُرتد » . بار آورد، لازم است که مؤمنان آشکارا مبارزه کنند و همچون امام حسین علیه السلام تا پاي جان بایستند. 5
اسلامی به کسی گفته میشود که مسلمان شده، سپس راه کفر را در پیش میگیرد. این افراد اگر از پدر و مادر مسلمان زاده شده
باشند، مرتد فطري نامیده میشوند و توبهشان در دادگاه پذیرفته نمیشود؛ و اگر شخص مرتد، مسلمان زاده نباشد، مرتد ملّی نامیده
6. اسلام به آزادي و عقیدهي انسانها احترام «2» . میشود و توبهي او در دادگاه قبول میشود و مجازات او برداشته میشود
میگذارد و در مورد کسانی که مسلمان نشدهاند سختگیري نمیکند، ولی وقتی که کسی مسلمان شد، حق ندارد اسلام را ترك
کند و اگر کافر شد و اظهار کرد، مرتد به شمار میآید. این سختگیري به خاطر آن است که ارتداد سبب تزلزل جامعهي اسلامی،
و اظهار مخالفت این افراد با اسلام، نوعی قیام بر ضد حکومت اسلامی به شمار میآید که غالباً با سوء نیت همراه بوده و ممکن
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 335 آموزهها و پیامها: 1. کیفر .«3» است اسرار جامعهي اسلامی را به دست دشمنان برساند
مرتدّ، قهر الهی در دنیا و آخرت است. 2. سخنان کفرآمیز انسان در حالت اکراه، کیفري به دنبال ندارد. 3. ایمان امري قلبی است.
*** قرآن کریم در آیهي صد و هفتم سورهي نحل به عامل ارتداد و کفرگرایی اشاره کرده، میفرماید: 107 . ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ
الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلَی الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَایَهْدِي الْقَوْمَ الْکفِرِینَ این به خاطر آن است که آنان زندگی پست (دنیا) را بر آخرت ترجیح
دادند؛ و (به سبب) آن که خدا گروه کافران را راهنمایی نمیکند. نکتهها و اشارهها: 1. گروهی از مشرکان هنگامی که مسلمان
شدند و موقتاً پارهاي از منافع مادي آنان به خطر افتاد، از ایمان خود پشیمان شدند؛ چون به دنیا عشق میورزیدند و آن را بر آخرت
ترجیح میدادند. 2. هر کس یک بار هدایت شود و نعمت اسلام را ناسپاسی کند و با لجاجت به کفر گراید، او خود را از هدایت
الهی محروم ساخته است و خدا بار دیگر او را هدایت نخواهد کرد. 3. حُب نفس، ریشهي محبت دنیا: امام عارفان در این مورد
دوستی دنیا ] « حب الدنیا رأس کل خطیئۀ » مینویسند:ص: 336 این که در روایات ما هست که
سرچشمهي همهي لغزشهاست این یک واقعیتی است و اساس حب دنیا هم، ریشهي حب دنیا هم، حب نفس است که آن هم
حسب دنیاست. تمام فسادهایی که در بشریت پیدا شده از اولی که بشر تحقق پیدا کرده است تا کنون و تا آخر، منشأش همین حب
نفس است. از حب نفس است که حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام، حب به مال و حب به همهي انگیزههاي شهوانی پیدا
آموزهها و پیامها: 1. دنیا را بر آخرت ترجیح ندهید که زمینهساز ارتداد و بازگشت از ایمان است. 2. دنیاپرستی، عامل «1» . میشود
کفر، و کفر مانع هدایت است. *** قرآن کریم در آیات صد و هشتم و صد و نهم سورهي نحل به ویژگیهاي مرتدان کفرگرا، در
دنیا و آخرت اشاره کرده، میفرماید: 108 و 109 . أُوْلئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصرِهِمْ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْغفِلُونَ*
لَاجَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْخسِرُونَ آنان کسانی هستند که خدا بر دلهایشان و گوش آنان و چشمانشان مُهر نهاده؛ و آنان فقط
غافلند.* قطعاً آنان در آخرت فقط زیانکارند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از مُهر نهادن بر قلب، گوش و چشم انسان آن است که
خلافکاريها و گناهان انسان، حسّ تشخیص و درك حقیقت را از او میگیردص: 337 و پردههاي
پس مُهر نهادن کنایه از نفوذناپذیري است، که مانع «1» . غفلت بر دیدهي دل او میافتد و قدرت تمیز و تشخیص را از دست میدهد
صفحه 99 از 115
2. در این آیه تأکید شده که مرتدان و بازگشت کنندگان از اسلام، در آخرت زیانکارند؛ «2» . هدایت پذیري مرتدان میشود
چراکه آنان همهي امکانات لازم را براي هدایت و سعادت داشتند، ولی بر اثر دنیاپرستی، همهي سرمایههاي خویش را از کف
دادند؛ و در رستاخیز روشن میشود که چه سرمایهاي را از دست دادهاند و چه خسارتی به آنان وارد شده است. آموزهها و پیامها:
1. غفلت و عدم درك حقایق، عامل هدایت ناپذیري و باقی ماندن در کفر است. 2. زیانکاري مرتدان غافل، در آخرت آشکار
میشود. 3. غفلت نکنید که زیانکار (و کافر) میشوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و دهم سورهي نحل به آمرزش
فریبخوردگانی که هجرت و جهاد کردند اشاره میکند و میفرماید: 110 . ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جهَدُواْ
وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ سپس در حقیقت پروردگارت براي کسانی که بعد از آزمایش شدنشان (و کفرگویی)
هجرت نمودند، سپس جهاد کردند و شکیبایی نمودند (یاريگر است)؛ البته پروردگارت، بعد از این (کارها،) بسیار آمرزنده [و]
دو تفسیر ارائه کردهاند: « فُتِنُوا » مهرورز است.ص: 338 نکتهها و اشارهها: 1. مفسران در مورد واژهي
الف) مقصود، فریب خوردن گروهی از مسلمانان و گرایش آنان به کفر است که پس از آن توبه میکنند و مورد آمرزش قرار
ب) منظور مسلمانانی همچون عمّار یاسر هستند که توسط مشرکان عذاب و شکنجه میشوند و سخنان کفرآمیز «1» . میگیرند
البته تفسیر اول براي آیه مناسبتر است؛ «2» . میگویند، ولی بعداً مهاجرت و جهاد و صبر میکنند و مورد آمرزش واقع میشوند
چراکه امثال عمار یاسر گناهی مرتکب نشده بودند تا توبه کنند و آمرزیده شوند. 2. این آیه دلیلی بر پذیرش توبهي افراد مُرتد ملّی
است؛ یعنی کسانی که مشرك بودند سپس مسلمان شدند و بعداً فریب خورده و کافر گشتند، اگر توبه کنند، پذیرفته خواهد شد.
3. هجرت همراه با جهاد و شکیبایی در آمرزش انسان و پذیرش توبهي انسان مؤثر است. 4. در این آیه و آیات قبل بیان شد که «3»
سه گروه علیه اسلام سخن میگویند: الف) کسانی که کفرگرا هستند و مرتد میشوند، که مستحق عذاب الهی هستند. ب) کسانی
که با اکراه سخن میگویند، ولی قلباً مؤمن هستند، که گناهی بر آنان نیست. ج) کسانی که فریب خوردهاند و با هجرت و جهاد و
صبر گذشتهي خود را جبران میکنند، که مستحقّ آمرزش و رحمت الهی هستند.ص: 339 آموزهها و
پیامها: 1. افراد فریب خورده، با هجرت، جهاد و صبر، گذشتهي خود را جبران کنند. 2. هجرت، جهاد و استقامت زمینهساز آمرزش
و رحمت الهی است. *** قرآن کریم در آیهي صد و یازدهم سورهي نحل به رستاخیز و تجسّم اعمال انسان اشاره کرده،
میفرماید: 111 . یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجدِلُ عَن نَفْسِهَا وَتُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ (یاد کن) روزي را که هر کس
میآید، که از خودش دفاع کند؛ و هر کس، آنچه را انجام داده، به طور کامل بازپس داده میشود؛ در حالی که آنان مورد ستم
واقع نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در رستاخیز هر کس به فکر خویش است و براي نجات خود از عذاب به مجادله و دفاع
این (رهبران) ما » : و گاهی عذر میآورند که «1» «. ما مشرك نبودیم » : برمیخیزد. گناهکاران در رستاخیز گاهی به دروغ میگویند
ولی این عذرها و بهانهها از کسی پذیرفته نمیشود و هر کس نتیجهي اعمال خویش را به صورت کامل «2» «. را گمراه کردند
دریافت میکند. 2. در قیامت همهي انسانها حاضر میشوند و نتیجهي اعمال خود را میبینند. 3. در رستاخیز هر کس به فکر
خویش است؛ پس کسی به فریاد کسی نمیرسد و جز رحمت و یاري خدا فریادرسی نیست.ص:
اشاره به تجسم اعمال در قیامت دارد؛ ،«. در رستاخیز) هر کس آنچه را عمل کرده به طور کامل دریافت میکند ) » 4. عبارت 340
یعنی خود اعمال نیک و بد در آن جا تجسّم مییابد و به صورت پاداش و کیفر به انسان داده میشود. آموزهها و پیامها: 1. در
رستاخیز هر کس به فکر خویش است (پس از هم اکنون به فکر باشید). 2. کیفر و پاداش قیامت نتیجهي اعمال خود انسانهاست
(پس مراقب باشید). 3. به فکر رستاخیز و دریافت عملکرد خویش باشید. *** قرآن کریم در آیهي صد و دوازدهم سورهي نحل با
مثالی جالب، نتایج ناسپاسی انسانها را به تصویر میکشد و میفرماید: 112 . وَضَ رَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَۀً کَانَتْ ءَامِنَۀً مُّطْمَئِنَّۀً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا
رَغَداً مِن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْ نَعُونَ خدا مَثَلی زده: آبادي که أمن [و] آرام بود،
صفحه 100 از 115
[و] روزياش از هر جا فراوان و گوارا، به (مردم) ش میرسید، و [لی نعمتهاي خدا را ناسپاسی کردند، پس خدا به خاطر آنچه
همواره با زیرکی انجام میدادند، (طعم) پوشش گرسنگی و ترس را به آن (مردم) چشاند. نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران قرآن
برآناند که این آیه مثلی براي هشدار به مردم است و هدفش بیان یک سرگذشت واقعی نیست، اما برخی مفسران قرآن برآناند که
دارد «2» « قوم سَبأ » یا «« بنیص: 341 اسرائیل » یا گروهی از «1» « مکه » این آیه اشاره به سرگذشت شهر
که بر اثر کفران نعمت و سرکشی، تمدنشان ویران شد. البته مانعی ندارد که معناي این آیه شامل مصداقها و موارد متعددي در
گذشته و آینده شود که گرفتار عواقب کفران نعمت شده یا میشوند. 2. در این آیه به سه نعمت امنیت، اطمینان و روزي زیاد اشاره
شده است که به صورت حلقههاي زنجیرهي علت و معلولی بر یکدیگر مؤثرند. یعنی هرگاه امنیت باشد افراد اطمینان مییابند و با
آرامش در جامعه زندگی میکنند و چنانچه اطمینان باشد سرمایهگذاري میکنند و وضع اقتصادي جامعه رونق میگیرد و چرخهاي
خدا لباس » : اقتصادي به حرکت در میآید. 3. در این آیه با تعبیري کنایهآمیز و لطیف به نتایج ناسپاسی اشاره کرده میفرماید
یعنی از طرفی گرسنگی و ترس را به لباس تشبیه کرده که همه جا همراه انسان میآید و ؛«. گرسنگی و ترس را به ناسپاسان چشانید
او را احاطه میکند و از طرف دیگر، به جاي تعبیر پوشیدن لباس، تعبیر کنایهآمیز چشاندن لباس را به کار برده است؛ یعنی گویی
قحطی و ناامنی آن چنان محسوس شده که با زبان آن را میچشند. این تعبیرها نشان دهندهي نهایت فقر و ناامنی در یک جامعه
است. آموزهها و پیامها: 1. ملتهایی که سپاسگزار نعمتها نیستند، جریمهاي سنگین میپردازند. 2. امنیت و اطمینان زمینهساز
3. ناسپاسی نعمتها زمینه ساز عذاب روانی (: ترس) و عذاب رونق اقتصادي جامعه است.ص: 342
جسمی (: گرسنگی) است. 4. ناامنی و کمبودهاي اقتصادي در اثر اعمال خود انسانها و ناسپاسی آنهاست. *** قرآن کریم در
آیهي صد و سیزدهم سورهي نحل به ناسپاسی در برابر نعمت معنوي پیامبران و نتیجهي عذابآلود آن اشاره میکند و میفرماید:
113 . وَلَقَدْ جَآءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَکَ ذَّبُوهُ فَأَخَ ذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظلِمُونَ و به یقین فرستادهاي از میان آنان به سراغشان آمد، و او را
تکذیب کردند؛ پس عذاب [الهی آنان را فرو گرفت در حالی که آنان ستمکار بودند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل، خدا
مثالی براي مردم بیان کرد که شهري آباد و امن بود و مردم ناسپاسی نعمت نمودند و گرفتار عذاب دنیوي و ناامنی شدند. در این
. آیه اضافه میکند که مردم آن شهر نعمتهاي معنوي پیامبران را هم ناسپاسی کردند و از این رو گرفتار عذاب الهی شدند. 2
عذاب الهی پس از آمدن پیامبران و اتمام حجت بر مردم و لجاجت و تکذیب آنان فرود آمد. 3. تکذیب کنندگان پیامبران با ایجاد
مانع بر سر راه هدایت خود و دیگران هم به خود، هم به دیگران و هم به مکتب و رهبر الهی ستم کردند. آموزهها و پیامها: 1. در
برابر نعمت معنوي پیامبران، ناسپاسی نکنید که فرجامی عذاب آلود دارد. 2. ناسپاسی در برابر نعمتها، ستمکاري است. 3. پیامبران
از میان مردم و از جنس بشر بودند (پس قدر آنها را بدانید). ***ص: 343
غذا ها
قرآن کریم در آیهي صد و چهاردهم سورهي نحل با بیان شرایط حقوقی و بهداشتی غذا، انسانها را به خوردن غذاهاي حلال و
پاك و سپاسگزاري فرا میخواند و میفرماید: 114 . فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَللًا طَیِّباً وَاشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ پس،
از آنچه خدا روزي شما نموده، در حالی که حلال [و] پاکیزه است بخورید؛ و نعمت خدا را سپاس گویید، اگر شما تنها او را
میپرستید. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه میتواند نتیجهگیري کلی از دو آیهي قبل باشد؛ یعنی به مردم مسلمان خطاب میکند که
شما از این مثالی که در مورد ناسپاسان و سرنوشت عذابآلود آنان زدیم، عبرت بیاموزید و هنگامی که از نعمتهاي الهی استفاده
میکنید، شکرگزاري کنید. 2. اسلام براي غذا دو شرط اساسی قرار داده است: الف) شرط حقوقی؛ یعنی حلال باشد و از طریق
صحیح به دست آمده باشد و غصبی (مال مردم) نباشد. ب) شرط بهداشتی؛ یعنی پاك و پاکیزه باشد تا موافق طبع انسان قرار گیرد
صفحه 101 از 115
است و « شُکراً للَّه » و سبب بیماري جسمی و روحی او نگردد. 3. سپاس نعمتهاي خدا گاهی به زبانی و با گفتن کلماتی همچون
گاهی عملی است، یعنی مصرف کردن نعمتها در مورد مناسب و دوري از اسراف. آموزهها و پیامها: 1. خدا میخواهد هم خوب
بخورید و هم سپاسگزاري کنید. 2. بندگی خدا جداي از شکر نعمتهاي او نیست. 3. خوردنیهایی را مصرف کنید که حلال و
پاکیزه باشد. ***ص: 344 قرآن کریم در آیهي صد و پانزدهم سورهي نحل به چهار غذاي ممنوع و
مورد استثناي آن اشاره کرده، میفرماید: 115 . إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَۀَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا
عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [خدا]، تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را که [به هنگام سر بریدن نام غیر خدا بر آن
بانگ زده شده، بر شما حرام کرده است؛ و [لی کسی که ناچار شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهی بر او
نیست؛ چرا) که خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. اسلام به مسئلهي غذا توجه کامل داشته و بارها به
غذاهاي پاك سفارش کرده و نسبت به غذاهاي فاسد و مضّر هشدار داده است. همین آیه با همین مضمون چهار بار در قرآن مورد
2. حرمت این امور داراي حکمتها و اسرار بهداشتی است، از جمله این که: - مردار معمولًا کانون «1» . تأکید قرار گرفته است
انواع میکربهاست. - خون خواري زیانهاي جسمی و آثار سوء اخلاقی دارد و جالب آن است که در اسلام استفادههاي صحیح از
خون، مثل تزریق آن به بیماران ممنوع نیست، اما خوردن آن که ضرر دارد حرام است. - خوك نیز حیوانی کثیف، و در امور
جنسی سمبل بیغیرتی است و برخی ضررهاي بهداشتی نیز در مورد خوردن گوشت آن ذکر شده است. 3. حرمت چیزها در اسلام،
بر اساس دلایل مختلفی است؛ گاهی به خاطر مسائل بهداشتی و حفظ جسم انسان، و گاهی براي پاك نگاه داشتن روح و تفسیر
قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 345 زمانی به خاطر حفظ نظام اجتماع است. تحریم گوشتهایی که به نام بتها سر بریده میشوند در
حقیقت جنبهي معنوي، اخلاقی و تربیتی دارد؛ چرا که تجدید کنندهي خاطرهي شرك و بتپرستی است. آري؛ بردن نام خدا در سر
بریدن حیوانات لازم است تا بدانیم که هیچ کار ما نباید خارج از مدار توحید باشد. این یکی از راههاي تربیت توحیدي انسان است.
در این آیه، منظور حصر نسبی و اضافی است نه حصر حقیقی؛ یعنی آیه نمیخواهد بگوید که فقط این چهار « انّما » 4. مقصود از «1»
پس آیه یا در .«2» غذا حرام است و غیر آنها حرام نیست؛ چراکه برخی ماهیها و حیوانات درنده هم طبق آیات و احادیث، حراماند
«. اینها حراماند نه آنچه شما میگویید » : صدد نفی خرافات و بدعتهاي مشرکان در مورد تحریم برخی غذاهاست؛ یعنی میگوید
است و در این جا مقصود « تجاوز » به معناي « عاد » و « طلب » به معناي « باغ » .5 «3» . و یا در صدد بیان محرمات اصلی و بنیادي است
آن است که اگر کسی در مسافرت یا قحطی و امثال آن گرفتار شد، میتواند از غذاهاي حرام بخورد و گناهکار نیست، اما نباید
قصد او لذّتطلبی یا حلال شمردن حرامهاي الهی باشد و از حدّ تجاوز کند و بیش از مقدار ضرورت از غذاي حرام استفاده کند.
به معناي غاصب یا دزد آمده است. « عاد » به معناي ستمگر یا قیام کننده بر ضد امام و « باغ » 6. در احادیث اهل بیت علیهم السلام «4»
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 346 این گونه احادیث یا به مصادیق خاص آیه اشاره دارد و یا اشاره به آن است که اگر «5»
کسی در راه ظلم، غصب، دزدي و قیام بر ضد امام به مسافرت پرداخت و گرفتار شرایط اضطراري شد، میتواند براي حفظ جان
در اصل به معناي بلند کردن صدا در هنگام دیدن « اهِلَّ » 7. واژه «1» . خود از این غذاهاي حرام بخورد، اما گناه او بخشیده نمیشود
«2» . ماه است، ولی چون مشرکان در هنگام سر بریدن حیوانات نام بتها را با صداي بلند میبرند، از این تعبیر استفاده شده است
آموزهها و پیامها: 1. حتی خوردن شما بر مدار توحید و قانون الهی باشد. 2. در شرایط اضطراري، انسان میتواند از غذاهاي ممنوع
شده استفاده کند. *** قرآن کریم در آیات صد و شانزدهم و صد و هفدهم سورهي نحل به حلال و حرامهاي ساختگی و فرجام
این کار اشاره میکند و میفرماید: 116 و 117 . وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَ ذِبَ هذَا حَللٌ وَهذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ
إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَ ذِبَ لَایُفْلِحُونَ* مَتعٌ قَلِیلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ و براي آنچه زبانهاي شما دروغپردازي میکند، مَگویید:
تا بر خدا دروغ بندید، در حقیقت کسانی که بر خدا دروغ میبندند، رستگار نمیشوند.* (بهره آنان «. این حلال است و این حرام »
صفحه 102 از 115
از این دنیا) کالاي اندکی است؛ و برایشان عذاب دردناکی است!ص: 347 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن
کریم در آیات 136 و 148 سورهي انعام اشاره کرده که مشرکان بخشی از زراعت و چهارپایان را براي بتها قرار میدادند و یا
چیزهایی را حرام میکردند و اینک در این آیه این گونه قانونگذاريهاي بیدلیل و حرام و حلال کردنهاي ساختگی و دورغین
را محکوم میسازد. 2. قانونگذاري و حرام و حلال کردن چیزها حق خداست و کسی غیر از او حق ندارد از پیش خود قانونی
وضع کند و چیزي را حلال یا حرام اعلام کند. آري؛ اگر کسی مجتهد و متخصص در دین باشد، میتواند احکام و قوانین الهی را
از قرآن و سنت و منبع عقل برداشت و به مردم اعلام کند، ولی باز هم حق ندارد نظر شخصی خود را به جاي قانون حلال و حرام
الهی اعلام کند. 3. دروغگویی و تهمت زدن بر خدا، مایهي بدبختی است و انسان را از رستگاري دور میسازد. 4. مقصود از
بهرهي اندك دنیایی آن است که بدعتگزاران و دروغسازان، ممکن است با این کارها حسّ خودخواهی خود را ارضا کنند یا
مردم را گمراه کرده، مدتی بر آنان حکومت نمایند و منافع مادي ببرند، اما اینها بهرهي اندکی است که عذاب دردناکی را در پی
آموزهها و پیامها: 1. قانون سازي و بدعتگذاري در دین نکنید که جایز نیست. 2. دروغپردازان و تهمتبندان بر خدا، «1» . دارد
رستگاري خویش را با بهرهي اندکی مبادله میکنند و گرفتار عذاب الهی میشوند. ***ص: 348
قرآن کریم در آیهي صد و هجدهم سورهي نحل به غذاهایی که بر یهودیان حرام شده اشاره میکند و میفرماید: 118 . وَعَلَی الَّذینَ
هَادُواْ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْ نَا عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنهُمْ وَلکِن کَ انُواْ أَنفُسَ هُمْ یَظْلِمُونَ و آنچه را پیش از [این بر تو حکایت کردیم، بر
کسانی که یهودي شدند، حرام نمودیم؛ و (ما) به آنان ستم نکردیم، و لیکن همواره بر خودشان ستم میکردند. نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه اشاره شده که بعضی غذاها فقط بر قوم یهود حرام شد. این مطلب در آیهي 146 سورهي انعام به صورت کامل
توضیح داده شد که میفرماید: و بر کسانی که یهودي شدند، هر (حیوان) ناخنداري را ممنوع کردیم و از گاو و گوسفند، پیه آن
دو را بر آنان ممنوع کردیم مگر آنچه بر پشت آن دو و یا بر رودههاست و یا آنچه با استخوان درآمیخته است؛ این را به سزاي ستم
کردنشان به آنان کیفر دادیم؛ و قطعاً ما راستگوییم. و در آیهي 160 و 161 سورهي نساء نیز به این مطلب اشاره شده که و به خاطر
ظلم کسانی که یهودي شدند و به سبب منع زیادشان از راه خدا (بخشی از خوراکیهاي) پاکیزهاي را که براي آنان حلال شده بود،
بر آنان حرام کردیم. 2. در آیات قبل غذاهاي حلال و حرام در اسلام بیان شده بود و در این آیه غذاهاي حرامِ ویژهي یهودیان بیان
شده است تا روشن شود که آنچه را مشرکان حرام و حلال میکردند، بدعت و خرافه بوده و در اسلام و آیین یهود تفسیر قرآن مهر
آموزهها و پیامها: 1. در مواقع لزوم، ستمکاران را محاصرهي اقتصادي کنید و برخی «1» . جلد یازدهم، ص: 349 سابقه نداشته است
غذاها را براي آنان ممنوع سازید. 2. قوم یهود افرادي ستمکارند که مورد مجازات اقتصادي خدا قرار گرفتهاند. *** قرآن کریم در
آیهي صد و نوزدهم سورهي نحل راه بازگشت را به سوي گناهکاران توبهکار و اصلاحگر میگشاید و میفرماید: 119 . ثُمَّ إِنَّ
رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهلَۀٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ سپس در واقع پروردگارت براي
کسانی که از روي جهالت، [کار] بدي انجام دادهاند، آنگاه بعد از آن توبه کرده و اصلاح نمودند (یاريگر است)؛ البته
گاهی به معناي ندانستن و در برابر « جهل » . پروردگارت بعد از آن (کارها) بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1
علم است و گاهی به معناي جهالت و کمخردي و غلبهي هوا و هوس، که در برابر عقل به کار میرود. در این آیه جهل را عامل
خلافکاري میشمارد؛ زیرا بسیاري از افراد تعصب، لجاجت و استکبار ندارند، بلکه کمخردي و غلبهي هوا و هوس با نادانی عامل
اصلی گناهان آنهاست و اگر این افراد آگاه شوند و کمی بیندیشند، به راه حق و درست بازمیگردند. 2. این آیه توبه را با
نیست بلکه باید در صحنهي عمل « استغفِرُ اللَّه » اصلاحگري همراه ساخته است؛ یعنی توبه، منحصر به پشیمانی قلبی و گفتن لفظ
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 350 ظاهر شود و شخص توبه کار به جبران گذشتهي خود و اصلاح کارهاي بدي که انجام داده
4. یکی از «1» . بپردازد. آري؛ در این آیه با چند تعبیر تأکید شده که پذیرش توبه و رحمت الهی پس از اصلاح و جبران است
صفحه 103 از 115
روشهاي تربیتی قرآن آن است که پس از تعیین حدود و قوانین و هشدارهاي کوبنده، راه بازگشت و توبه را باز میکند تا افراد
ناامید نشوند و به دامان مهر الهی باز گردند. این از شئون ربوبیت و پروردگاري خداست. همانطور که در آیه اشاره شده است.
آموزهها و پیامها: 1. راه بازگشت و توبه به سوي خداي آمرزنده و مهربان باز است. 2. خدا توبهاي را میپذیرد که همراه با اصلاح
و جبران کارهاي گذشته باشد. 3. سرچشمهي بسیاري از گناهان، نادانی و جهالت است. *** قرآن کریم در آیات صد و بیستم تا
122 . إِنَّ إِبْرهِیمَ کَانَ - صد و بیست و دوم سورهي نحل به ویژگیهاي نُهگانهي ابراهیم علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 120
أُمَّۀً قَانِتاً لِّلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ* شَاکِراً لّاَنْعُمِهِ اجْتَبهُ وَهَدَیهُ إِلَی صِرطٍ مُّسْتَقِیمٍ* وَءَاتَیْنهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَۀً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ
الصلِحِینَ براستی که ابراهیم (سرچشمه) امت، [و فروتن و] فرمانبردار خدا [و] حقگرا بود؛ و از مشرکان نبود؛* [و] سپاسگزار
نعمتهاي او بود؛ [خدا] او را برگزید؛ و وي را به راهی راست رهنمایی کرد؛* و در دنیا به او نیکی دادیم؛ و قطعاً او در آخرت از
ابراهیم به تنهایی یک امت » شایستگان است.ص: 351 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شد که
مفسران قرآن این جمله را چند گونه تفسیر نمودهاند: الف) ابراهیم چنان شخصیت بزرگی داشت که معادل یک امت بزرگ ؛« بود
ج) «1» . بود و گویی همهي صفات و کمالات یک امت را داشت. ب) ابراهیم معلم بزرگ انسانیت، و رهبر و مقتداي مردم بود
ابراهیم تنها خداپرست جامعهي خویش بود و بر مکتبی بود که احدي بر آن نبود، پس بهتنهایی یک امت بود. د) ابراهیم
سرچشمهي پیدایش یک امت بود و قِوام امت به او بود. ه) ابراهیم حرکت آفرید، قیام کرد و یکتنه کار یک امت را انجام داد.
به همهي این معانی باشد؛ چرا که ابراهیم شخصیتی عظیم و پیشواي بشریت و مردي امتساز و « امت » البته مانعی ندارد که واژهي
به معناي کسی است که از کژي به راستی میگراید؛ یعنی به آیینی هماهنگ با فطرت روي « حَنیف » .2 «2» . یکتاپرست بود
3. در این آیات بیان شده که در دنیا به «3» . میآورد. آري؛ ابراهیم حقگرا بود و همواره در خط مستقیم الهی گام بر میداشت
ابراهیم حَسَنه و نیکی داده شد. این نیکی به معناي وسیع آن، شامل هر گونه خیري همچون مقام نبوت و نعمتهاي مادي و فرزندان
نشانهي عظمت مقامص: 352 ،«. ابراهیم در آخرت از شایستگان است » شایسته میشود. 4. عبارت
صالحان و شایستگان است که ابراهیم بت شکن با آن مقام عظیم در زمرهي آنان به شمار میآید. 5. در این آیات به پنج صفت
اساسی ابراهیم علیه السلام اشاره شده که عبارتاند از: امت بودن، فرمانبرداري، حقگرایی، مشرك نبودن و سپاسگزار بودن که
نتیجهي این صفات در دنیا و آخرت به ابراهیم داده شد. آن نتایج عبارتاند از: نیکی در دنیا و هدایت به راه مستقیم و برگزیده
شدن براي نبوت و قرار گرفتن در زُمرهي شایستگان در آخرت. 6. هدایت و برگزیدگی پیامبران الهی به خاطر شایستگیها و
صفات برجستهي آنها بوده و بدون حساب چیزي به کسی نمیدهند. آموزهها و پیامها: 1. ابراهیم الگوي مردان الهی، حق گرا،
مطیع و موحّد بود. 2. خدا پاداش ابراهیم را در دنیا و آخرت داد. 3. صفات برجستهي ابراهیم را بشناسید (و الگوي خود قرار دهید).
. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و سوم سورهي نحل دستور به پیروي از آیین ابراهیم علیه السلام میدهد و میفرماید: 123
ثُمَّ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّۀَ إِبْرهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ سپس به سوي تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم پیروي کن، در
حالی که حقگراست و از مشرکان نبود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور میدهد که از
آیین ابراهیم علیه السلام پیروي کن اما در حقیقت این دستوري براي همهي مسلمانان است و خاص تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 353 پیامبر صلی الله علیه و آله نیست. 2. یکی از روشهاي تربیتی قرآن کریم، معرفی الگوهاي عملی براي بشریت است. یکی
از الگوهایی که قرآن به مسلمانان، بلکه همهي مردم معرفی میکند و دستور پیروي از آیین او را میدهد، ابراهیم علیه السلام است.
3. اصول ادیان الهی هماهنگ است؛ یعنی توحید، نبوت و معاد که اصول اساسی اسلام است، در حقیقت اصول اساسی دین ابراهیم
علیه السلام نیز بود و از این روست که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله موظف به پیروي از آیین ابراهیم میشود، هر چند قوانین
جزئی و شریعت هر دین بر اساس شرایط زمانی و مکانی متفاوت بوده و ادیان الهی رو به تکامل رفتهاند و اسلام کاملترین دین
صفحه 104 از 115
آموزهها و «1» . است. 4. در برخی احادیث از امام سجاد علیه السلام حکایت شده که تنها ما و شیعیان ما پیروان ابراهیم هستیم
پیامها: 1. اصول اساسی و گوهر ادیان یکی است. 2. آیین توحیدي و حقگراي ابراهیم، سرمشق بشریّت است. *** قرآن کریم در
. آیهي صد و بیست و چهارم سورهي نحل به تحریمهاي روز شنبه براي یهودیان و اختلافات آنها اشاره میکند و میفرماید: 124
إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَی الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیمَۀِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَص:
354 (تحریمها و تعطیلی روز) شنبه، تنها بر کسانی مقرر گردید که درباره آن اختلاف کردند؛ و قطعاً پروردگارت روز رستاخیز،
در اصل به معناي تعطیل « سَبْت » . در باره آنچه همواره در آن اختلاف میکردند، میان آنان داوري میکند. نکتهها و اشارهها: 1
مینامند؛ چراکه یهودیان در این روز کار معمولی خود را تعطیل « یوم السَ بْت » کردن کار براي استراحت است و روز شنبه را
میکردند. 2. این آیه ممکن است اشاره به آن باشد که برخی چیزها، مثل صید ماهی در روز شنبه، بر یهودیان حرام گردید، که
و این گونه امور در آیین ابراهیم و اسلام نیست. و یا این که به تعطیلی روز شنبه در آیین یهود اشاره «1» جنبهي مجازات داشت
3. بر اساس برخی روایات، موسی علیه السلام از بنی «2» . دارد که در آیین ابراهیم و اسلام، روز جمعه عید محترم و تعطیل است
اسرائیل خواست که به پیروي آیین ابراهیم، روز جمعه را احترام نمایند و تعطیل کنند، اما آنها با بهانهاي سرباز زدند و روز شنبه را
البته پذیرش تعطیلی روز شنبه از طرف خدا، همراه «3» . ترجیح دادند، ولی در مورد آن هم اختلاف کردند و احترام آن را شکستند
با محدودیتها و مجازاتهایی براي یهودیان بود؛ از جمله آن که در این روز صید ماهی بر آنان حرام شد، ولی گروهی مخالفت
4. در رستاخیز حقایق آشکار میگردد و اختلافاتص: 355 «4» . کردند و گرفتار عذاب شدند
برچیده میشود، و مردم به توحید مطلق بازمیگردند. البته این گونه احادیث مصداقهاي روشن و کامل آیه را بیان میکند.
آموزهها و پیامها: 1. (تعطیلی و ممنوعیتهاي) روز شنبه مخصوص یهودیان است. 2. انتظار نداشته باشید برخی اختلافات بشري به
زودي حل شود؛ چرا که روز پایان یافتن اختلافات، رستاخیز است. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و پنجم سورهي نحل به
مواد علمی و اخلاقی آییننامهي گفتمان سازنده اشاره میکند و میفرماید: 125 . ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَ ۀِ وَالْمَوْعِظَۀِ الْحَسَ نَۀِ
وَجدِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ با حکمت و پندِ نیکو، به راه پروردگارت فرا
خوان، و با آنان به آن (شیوهاي) که نیکوتر است، مناظره کن! در حقیقت پروردگارت خود، به کسی که از راهش گمراه گشته،
داناتر است و او به (حال) ره یافتگان (نیز) داناتر است. نکتهها و اشارهها: 1. در سورهي نحل و بسیاري از سورههاي قرآن، بحثهاي
مختلفی با مشرکان و مخالفان صورت گرفته، و اینک این آیه آییننامهي گفتمان سازنده و منطقی را براي پیامبر صلی الله علیه و آله
«1» . بیان میکند تا او و همهي مسلمانان روش صحیح گفتوگو با مخالفان را بدانند و بتوانند در فکر و قلب آنان تأثیر بگذارند
2. در این آیه به سه مرحلهي گفتمان سازنده و منطقی اشاره شده است: الف) استفاده ازص: 356
حکمت، استدلالهاي منطقی و بیدار ساختن فکر و عقل مردم. ب) اندرزگویی و تحریک عواطف انسانها در جهت توجه به حق.
ج) مناظره و بحث نیکو که بر اساس حقگرایی، امانتداري و راستگویی استوار باشد. به نظر میرسد که این سه مرحله پله به پله
عمل میشود؛ یعنی اگر دلیل منطقی کافی نبود به سراغ اندرز نیکو میروند، و اگر مخالفان هر دو را نپذیرفتند نوبت به مناظره و
آمده است، و از آن جا که دانش، منطق و استدلال مانع فساد و انحراف « منع » در اصل به معناي « حکمت » . بحث نیکو میرسد. 3
اندرزهاي نیکوست که از هر گونه خشونت، برتري « مَوعِظهي حَسَ نه » 4. مقصود از .«1» میشود، به آنها حکمت گفته میشود
جویی، تحقیر طرف مقابل و تحریک منفی به دور باشد؛ چراکه اگر اندرز با تحقیر و در حضور دیگران و همراه با مسائل منفی
آن است که مناظره و بحث بر اساس « مجادلهي نیکو » دیگر باشد تأثیر عکس دارد و بر لجاجت طرف مقابل میافزاید. 5. مقصود از
حقطلبی، امانتداري، راستگویی استوار باشد و به دور از هر گونه توهین، تحقیر، خلافگویی، مغالطه، تکبّر و بحثهاي بیهوده
باشد. 6. در پایان آیه اشاره شده که وظیفهي شما دعوت به سوي حق از راههاي سهگانهي حکمت، اندرز و مناظره است، اما تنها
صفحه 105 از 115
خدا میداند که سرانجام چه کسانی هدایت یا گمراه میشوند و نیز خدا میداند که هر یک از راههاي سهگانه در چه کسانی مؤثر
7. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده است کهص: 357 .«2» خواهد شد
البته روشن است که این گونه احادیث مصداق حکمت و .«1» ( مقصود این آیه آن است که مردم را با قرآن (به راه خدا فراخوان
موعظه را بیان میکند و معناي آیه منحصر در آن نیست. آموزهها و پیامها: 1. براي جذب مردم به راه خدا، از بعد عقلی، عاطفی و
مناظرهي نیکو استفاده کنید. 2. گفتمان صحیح و سازنده بر سه پایهي استدلال منطقی، اندرز نیکو و روش بحث نیکوتر استوار
است. 3. رهبران الهی در دعوت و گفتوگوي با مخالفان وظیفهي خود را انجام میدهند و ضامن نتیجه نیستند. 4. وظیفهي رهبران
الهی فراخواندن هدفدار و دعوت به سوي راه خداست. *** قرآن کریم در آیات صد و بیست و ششم و صد و بیست و هفتم
سورهي نحل پنج دستور العمل اخلاقی آرامبخش براي برخورد با مخالفان را بیان میکند و میفرماید: 126 و 127 . وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ
فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصبِرِینَ* وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ و
اگر (خواستید) کیفر کنید، پس همانند چیزي که بدان مجازات شُدید، کیفر دهید؛ و اگر شکیبایی کنید، البته آن براي شکیبایان
بهتر است.* و شکیبایی کن، و شکیبایی تو جز به (توفیق) خدا نیست؛ و بر (بیایمانی) آنان غم مخور؛ و از آنچه فریبکاري میکنند
(دل) تنگ مباش؛ص: 358 شأن نزول: در احادیث اسلامی حکایت شده که این آیه در مورد جنگ
احد و شهادت دردناك حمزه است. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله دید عمویش را پس از کشتن قطعه قطعه کردند، بسیار ناراحت
در این هنگام این آیه فرود آمد «1» . شد و گروهی از مسلمانان گفتند: اگر بر دشمن پیروز شویم، با هفتاد نفر آنان چنین میکنیم
و حضرت فرمود: خدایا صبر میکنم و از این رو ایشان پس از «. دشمنان را طبق عمل آنها کیفر دهید و اگر صبر کنید بهتر است » که
فتح مکه دستور عفو عمومی صادر کردند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل به گفتمان با مخالفان و روش صحیح آن اشاره شد و
اینک در این آیه به مخالفانی اشاره میکند که دست به تعدّي و تجاوز میزنند و لازم است با آنان برخورد شود، که در این
صورت، توصیهي اخلاقی قرآن است که مثل عمل خودشان با آنان برخورد کنید و در مجازات زیادهروي ننمایید. 2. صبر تنها با
کمک خدا و براي خدا امکانپذیر است؛ چرا که اگر در شکیبایی انگیزهاي معنوي و الهی نباشد، پایدار نخواهد بود. 3. این آیه به
پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري میدهد که به خاطر بیایمانی و لجاجت مخالفان ناراحت و دلسرد نشو و از توطئههاي آنها
دلتنگ نباش که به کمک خدا و با نیروي عقل و ایمان آنها را خنثی خواهی ساخت.ص: 359
آموزهها و پیامها: 1. مقابله به مثل، حقّ مسلّم مظلوم است. 2. صبر و بخشش براي شما بهتر از انتقام است. 3. قانون اخلاقی جنگ را
رعایت کنید و مخالفان را بیش از آنچه انجام دادهاند مجازات نکنید. 4. شکیبایی شما جز با توفیق الهی نیست و جز براي خدا صبر
نکنید. 5. از توطئهها و رويگردانی مخالفان ناراحت نباشید (که خدا با پارسایان نیکو کار است). *** قرآن کریم در آخرین آیهي
سورهي نحل به دو برنامهي تقوا و نیکوکاري اشاره میکند و میفرماید: 128 . إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ [چرا] که
« تقوا » خدا، با کسانی است که خود نگهداري (و پارسایی) میکنند، و کسانی که آنان نیکو کارند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
حفظ جسم و روح خود از ضرر است و در این جا تقوا در مفهوم وسیع مورد نظر است که شامل تقواي در جنگ و در برابر دشمن
و نیکی در برابر دوست و دشمن اشاره کرده که یکی از راههاي مبارزه « احسان » و رعایت اصول اخلاقی نیز میشود. 2. این آیه به
است و نیکی کردن در برابر بدي افراد، آنان را شرمسار میسازد و گاهی بدترین دشمنان را به دوست تبدیل میکند. 3. مقصود از
آن است که خدا یاور آنهاست و در مواقع لزوم آنان را هدایت و پشتیبانی میکند. « همراه بودن خدا با تقواپیشهگان و نیکوکاران »
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 360 آموزهها و پیامها: 1. خدا حامی پارسایان و نیکوکاران است (پس غمگین نباشید). 2. پارسا
*ص: 361 «1» . و نیکوکار باشید، تا خدا با شما باشد
منابع